سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

 بسم الله

سلام

هرچند مدتی ست از روز رای گیری و انتخابات گذشته است و تصور عمومی با توجه به سابقه ای که از انتخابات های گذشته داشت این بود که بعد از رای گیری فضای کشور تغییر خواهد کرد و به حال عادی بر خواهد گشت ، اما به دلایلی در مورد این دوره اتفاقات جدیدی افتاد که در جای خود نیاز به بحث دارد .

اما یکی از موارد مهمی که در این دوره حائز اهمیت بود روشن شدن بعضی مسائل پشت پرده و مواضع واقعی بسیاری از شخصیت های کلیدی نظام بود . مشخصا در این یادداشت منظور حقیر مسائل اقتصادی نیست ، بلکه عملکرد افراد در حوزه سیاسی و اعتقادی و مهم تر از آن گفتمان های حاکم بر جریان های سیاسی و اجتماعی که باعث مرزبندی های جدیدی در درون نظام شد .

یادداشت حاضر متن پیاده شده سخنرانی استاد گرانقدر حضرت حجه الاسلام پناهیان در هیئت محبین اهل بیت در تاریخ 15/3/88 است .

بخش ابتدایی سخنرانی به دلیل ماهیت انتخاباتی و همچنین جلوگیری از اطاله کلام حذف شد و آنچه پیش روست قسمت مهم این سخنرانی است که شاید امروز بیش از قبل مورد نیاز باشد . فلذا پیشنهاد میکنم تمام دوستان حتی اگر حوصله ی خواندن متن های طولانی را ندارند حتما و حتما این سخنرانی را بخوانند و در صورت امکان فایل صوتی آن را از سایت مرکز اسناد دانلود کنند و گوش کنند چرا که روشن کننده پشت پرده ی بسیاری از رفتارهای امروز برخی از افراد است .

انشاالله که مفید فایده باشد .

:

  

 ...ایشان وارد موضوع اصلی بحث، یعنی تحلیل مواضع و جریانات اخیر، که خصوصاً در مناظر? آقایان احمدی‌نژاد و موسوی، روشن شد، شدند:
«ولی اینها تازه حرف‌های قدیمی است، حرف‌های جدیدی که در عرصه آمده حرف‌های دیگری است. من واقعاً فکر نمی‌کردم که در متن وضعیت سیاسی جامعه ما و سیاسیون جامعه ما اینقدر ناجوانمردی باشد.»
خطرآفرین بودن مواضع غیر اخلاقی، در پوشش نمایش ظاهری اخلاق
•    پناهیان، پیش از پرداختن به انتقادهای خودش از بی‌انصافی‌های موجود، ابتدا به انتقاد خودش از آقای احمدی‌نژاد، اشاره کرد و گفت:
«بنده عرض کردم اگر بنا باشد انتقادی بکنم، اول به دوست خودمان آقای احمدی‌نژاد می‌گوییم که اگر اسم نمی‌آوردی «شاید» بهتر بود. ولی «شاید». این «شاید» را یادتان باشد تا من بعداً عرض بکنم.»
•    ایشان سپس با انتقاد شدید از برخی بی‌انصافی‌های موجود، مواضع غیراخلاقی برخی کاندیداها، در پوشش نمایش ظاهری اخلاق، را بسیار خطرناک برشمرد و گفت:
می‌گویند آقای احمدی‌نژاد یک مقدار دیکتاتورمآبانه رفتار می‌کنند. البته آقای موسوی به ایشان می‌گفتند: «نمی‌گویم که شما دیکتاتور هستی، ولی منش‌های شما دیکتاتورمآبانه است.» اما اگر شما بدانید آقای احمدی‌نژاد با چه مواجه است؟! ما الان تازه داریم می‌فهمیم که آقای احمدی‌نژاد با چه جور افرادی طرف است! من اگر انتقادی هم خودم در این زمینه به ایشان داشتم، کوتاه می‌آیم. اگر طرف‌های آقای احمدی‌نژاد امثال شماها هستید، ایشان باید خیلی دیکتاتورمآبانه‌تر عمل بکند!
اگر این جور رفتارها دیکتاتورمآبی است، جوان‌ها شما اصلاً (دوران نخست‌وزیری را) یادتان نیست. اصلاً دیکتاتورمآبی خودِ آقای موسوی هزار برابر آقای احمدی‌نژاد بوده. بنده نمی‌پسندم آن نامه نگاری که بین مجلس و آقای احمدی‌نژاد شد، بعد از بودجه‌ای که مطرح شد. حالا قضاوت هم نمی‌کنیم، انصافاً اطلاعاتم هم زیاد نیست، ولی آن فضا را نمی‌پسندم. اما اگر شما بدانید زمان آقای موسوی، آقای موسوی با امام و مملکت چه کار می‌کرد؟! اگر یک چیزی خلاف نظرش می‌شد، چه کار می‌کرد؟ وسط جنگ ایشان استعفا داد. نام? استعفای ایشان هست، ما برای حفظ آبروی ایشان نامه ایشان را نمی‌خوانیم. ما از آقای موسوی انتظار انصاف داریم. اگر نمایش ظاهری اخلاق باشد، اما موضع‌گیری‌ها غیر اخلاقی باشد اینکه خیلی خطرناک‌تر است!! تمام بد اخلاقی‌ها را در حق ایشان مجاز می‌کند.
ما داریم با یک پدیده‌های جدیدی مواجه می‌شویم! انشاءالله بعد از انتخابات بشود، ببینیم وضع انتخابات چه جوری می‌شود. بعداً اگر لازم بود دیگر حسابی باید آدم از خجالت خیلی‌ها در بیاید. حالا فضای انتخابات است زیاد کاری نداریم. فعلاً بگذارید برود جلو. ولی مگر نسل شهدا و فرزندان انقلاب مرده‌اند، که بگذارند مملکت به عقب برگردد؟!
شما شایستگی‌های مقام معظم رهبری را در موقعیت ریاست جمهوری می‌بینید. ایشان(آقای موسوی) حداقلِ اختیارات ریاست جمهوری را هم نمی‌گذاشتند اعمال بشود. بعد از دست ایشان استعفا دادند، شکایت کردند به امام. مملکت را در آستان? تعطیلی قرار می‌دادند.
زنده شدن موضوع جام زهر
•    حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان، در ادامه، برای روشن شدن مفهوم «مواضع غیراخلاقی» و نشان دادن منشأ و میزان فشارهایی که امروزه به آقای احمدی‌نژاد وارد می‌شود، خواستار زنده شدن موضوع «جام زهر»، به عنوان پیشینه و ریش? تاریخی این فشارها شد و گفت:
بنده بحثی که دیشب در شهرک شهید محلاتی، بین آن همه از دوستان با سابقه، گفتم، اینجا هم عرض می‌کنم. امروز هم من بررسی‌هایم را برای خودم شروع کردم. من تازه دارم متوجه می‌شوم. این جام زهری که به امام نوشانده شد برای پذیرش قطعنامه، در اثر گزارشی که به ایشان دادند مبنی بر اینکه ما دیگر پول در خزانه نداریم برای خرج کردن برای جنگ، من خدا شاهد است ریزش را می‌خواهم بروم در بیاورم. امام فرموده بودند جوانان انقلابی من در آینده خواهند فهمید قصه چیست. من می‌خواهم همین الان بفهمم چیست.
شما یقین بدانید اگر آن زمان تیپی مثل احمدی‌نژاد رئیس دولت بود، هیچ وقت یک همچین گزارشی نمی‌رفت پیش آقا که آقا ما بودجه نداریم جنگ را تمام کن! چرا امام فرمود جام زهر را می‌نوشم؟ تمام کردن جنگ، خوب بود یا خوب نبود؟ اگر خوب بود، چرا فرمود جام زهر را می‌نوشم؟! سه روز قبلش امام چه موضعی گرفتند؟ سه چهار روز قبلش فرمودند امروز صلح کردن مثل صلح کردن امیرالمؤمنین با معاویه است.
این چه گزارشی بوده؟ کسی با چنین مواضعی، با چنین نگاهی، با چنین دیدگاهی که ما الان داریم از او می‌بینیم، و الان دارد می‌گوید، چنین کسی اگر بخواهد گزارش بدهد، من به هیچ گزارشش اعتماد نمی‌کنم! (از جمله، گزارش به امام). هر کسی درد انقلاب داشته باشد، معلوم است آتش می‌گیرد! من فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد خیلی آرام برخورد کردند. آدم احساس خطر می‌کند برای نظام!
شما آن موقع که صدام آمده در مملکت و داریم می‌جنگیم، احساس خطر برای مملکت نمی‌کنی و استعفا می‌دهی! بعد امام آن جواب را به شما می‌دهند که: «لااقل این جریان استعفایت را در یک همچین موقعیتی که مردم دارند کُشته می‌شوند با ما در میان می‌گذاشتی استعفا می‌دادی»! این چه کاری است؟! این کارها را می‌کردی که پوئن بگیری در بحران جنگ؟! آن موقع، احساس خطر نمی‌کردی؟! حالا چی شده خطر احساس می‌کنی؟! چه چیز را تو خطر می‌بینی؟ چه چیز را تو خطر نمی‌بینی؟!
تغییر ساختارهای باقیمانده از دوران طاغوت را خطر می‌دانی؟! در دفاع مقدس، مملکت زمین بخورد را خطر نمی‌دانی؟! قرارداد سعدآباد را برای مملکت خطر نمی‌بینی؟ آقا شما کی هستی؟! الان ما باید بپرسیم آن گزارش که به امام داده بودی، آن چه بود؟ چقدرش واقعی بود؟ که گفتی «ما دیگر پول نداریم.» من دیگر اطمینانم سلب شد. رفقا! من اعتمادم سلب شد نسبت به آن گزارش.
شانصدجور می‌شود گزارش تهیه کرد، شانصد جور می‌شود یک پول را تقسیم کرد، شانصد جور می‌شود طراحی کرد. این جوری نیست که یک کسی بیاید بگوید آقا به بن‌بست رسیدیم، ما هم قبول کنیم. بعد هم بگویند: نه آقا، ایشان کارشناس هستند. اولاً ایشان دیگر کارشناس نیستند، چون ما الاهم و فالاهم‌هایش را دیدیم.
چرا آقای موسوی با خودش این کار را کرد؟ چرا یک نام خوشی که کسی با این نام خوش کار نداشت را دست زد؟ چرا؟ آیا خون آن شهدا به جوش آمده؟ نوبت این رسیده که بعضی‌ها به یک سری سؤالات جواب بدهند؟ اگر ما نپرسیم، نسل بعد که می‌پرسد؟ من می‌خواهم شما را حساس کنم، نسبت به جام زهر و گزارش آقای موسوی به امام و خونی که به جگر مقام معظم رهبری کردند.
کاش ایشان منصفانه صحبت می‌کرد. می‌گفت: «آقای احمدی‌نژاد، در میان مردم رفتنِ شما خیلی خوب بود، نظام را بیمه کرد، ...» اما وقتی می‌گردد می‌گوید: «مردم را دنبال خودت راه می‌اندازی»، این خیلی غیرمنصفانه است. شخصیتی که این جور غیرمنصفانه حرف بزند، این شخصیت اگر همین‌جور غیرمنصفانه آن گزارش را به امام داده باشد، مسئول جام زهر کیست؟ همشیر? ابوی بنده؟ جام زهر بالاخره در کار بوده یا نبوده؟!
شدت بی‌انصافی‌ها
•    پناهیان، سپس به تشریح دو نمونه از بی‌انصافی‌ها پرداخت و گفت:
ایشان(آقای میرحسین) فرموده‌اند: «مردم را دنبال خودت راه می‌اندازی، نامه جمع بکنی،...» واقعاً ماهیت حرکت آقای احمدی‌نژاد این است؟! انصاف بده! خب، بگو: «آقای احمدی‌نژاد شما پشت‌کار داری، ما هم بیاییم رئیس جمهور بشویم به اندازه شما که نمی‌توانیم کار بکنیم.» چهار تا کلم? منصفانه بگو، والله تو می‌بُردی. مگر شما نمی‌خواستید ببرید؟ و به هر قیمتی ببرید، من راهش را به شما می‌گویم. کاش یک مشورت می‌گرفتید از من. من مخلصانه به شما می‌گفتم، مخلصانه.
می‌گفتم آقا، تمام محسنات آقای احمدی‌نژاد را تأیید کن. عیب‌های اساسی‌اش را هم بگیر. بعد بزرگ‌نمایی، کوچک‌نمایی هم نکن. دقیقه‌ای یک دفعه هم نگو احساس خطر، بگو: «وضعیت خیلی عالی شده، موقع ثمره‌گیری از زحمات تمام دولت‌های گذشته، و از جمله دولت آقای احمدی‌نژاد است.» بعد بگو: «من فکر می‌کنم در این شرایط من بیایم بهتر است، یک وفاقی ایجاد می‌کنم.» همه به تو رأی می‌دادند. کسی با آقای احمدی‌نژاد پسر خاله نیست، ایشان هم که به قدر کافی برای خودش دشمن درست کرده که تازه ما داریم بهش حق می‌دهیم. منصفانه صحبت کن.
تمام ملّت‌های جهان، کنفرانس دوربان شمار? دو را که دیدند، چقدر اقبال پیدا کردند به عزت ایران اسلامی؟ چگونه موجب منکوب شدن آمریکا در مقابل ما شد؟ اگر آدم الکی انکار بکند، که چیزی برطرف نمی‌شود که عزیز من! چرا اینطور رفتار می‌کنید؟
این نحوه برخورد ظالمانه‌ای که آقای موسوی در گفته‌هایش با آقای احمدی‌نژاد انجام داد، اینکه آبروریزی‌اش خیلی بیشتر بود در مقابل مدرک خانمشان. اصلاً دیگر آن عیب در مقابل این عیب‌های وحشتناک دیده نمی‌شود.
تردیدهای اساسی در مورد برخی مسائل ناگفته
•    پناهیان، سپس به فرعی بودن موضوع انتخابات و بحث‌های انتخاباتی اشاره کرد، و موضوع اصلی را حل معمای تاریخی «جام زهر» دانست، و گفت:
من اصلاً به الان هم کاری ندارم. به خدا اینقدر که برای من آن جام زهر مهم است، مسئل? این انتخابات مهم نیست. من بچه جنگ هستم و این معمّای تاریخی برای من مهم است. انتخابات جدید برای من مهم نیست. تردیدهای اساسی دارد برای ما پدید می‌آید.
ما فکر می‌کردیم شما این هشت سال اخیر، در دولت اصلاحات، هیچی نمی‌گفتی، خیلی انسان با حیایی بودی که هیچی نمی‌گفتی و الا فکر می‌کردیم که تو هم خیلی از اشکالات را می‌فهمیدی.
•    پناهیان سپس تردیدهای اساسی خود در ارتباط با میزان دشمن‌شناسی آقای موسوی، با توجه به موضع ایشان در مورد اسرائیل، مورد پرسش قرار داد و گفت:
آقا ما واقعاً جنگ را چگونه اداره کردیم؟ خیلی چیز عجیبی است. کشوری که جنگ می‌کند باید دشمن‌شناس باشد. میزان دشمن‌شناسی بند? خدا آقای موسوی را هم دیدیم که اسرائیل را در یک کلام خلاصه کرد. مگر اینکه بعداً از انتخابات یک جوری عذرخواهی کنند و الا بالاخره ما باید وضعیت را روشن کنیم. این جوری که نمی‌شود. چه گفتند؟ گفتند: ما با رفراندم مشکل نداریم، باید رفراندم در فلسطین اشغالی برگزار بشود. این طرح این آقا بوده. فرمودند: مانند هم? کشورهایی که اشغال شده، و بعد از اشغال رفراندم برگزار می‌کنند. آیا اسرائیل مثل همه کشورهاست؟ واقعاً نگاه آقای موسوی این است؟! فلسطین اشغالی مثل همه کشورهای اشغالی دیگر است؟! اینقدر ساده مسئله را نگاه می‌کنند؟
من فکر می‌کردم هشت سال اصلاحات، ایشان تحمل کردند. ایشان آن اول اصلاحات خوب آمدند. یک سخنرانی کردند من دعایشان کردم. دعای من که ارزشی ندارد، خیلی‌ها دعایشان کردند. ایشان آمدند علیه توهم توطئه صحبت کردند، و گفتند: نه، توطئه هست. دوم خردادی‌ها این‌قدر ایشان را منکوب و لگدمال کردند، که ایشان رفتند. ما فکر می‌کردیم چون ایشان ضد دوم خردادی‌ها، حالا آن بخش روشنفکر ضد انقلابی‌شان، بود، بایکوت‌شان کردند.
هر دم از این باغ بری می‌رسد      تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد
آقای موسوی! خودت را برای قیامت و برای آینده انقلاب حفظ کن! شما از بعضی از حرف‌هایی که در این ایام زدی باید عذرخواهی کنی.
حرف‌هایی که مهم‌تر از نتیج? این انتخابات است
•    این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به تحلیل حرف‌هایی که آنها را مهمتر از نتیج? این انتخابات عنوان کرد، پرداخت و به یک دیدگاه بسیار ناپسند، غیر اصولی، و فریب کارانه برای جمع کردن آرا اشاره کرد وگفت:
بعد حرفی که شما می‌زنید چیست؟ رسماً یک حرفِ غلط. این حرف‌ها باید ریشه‌اش کنده بشود! اینها مهمتر از نتیج? انتخابات است! ایشان رسماً می‌گوید: «ما گفتیم هر کسی می‌خواهد بیاید به ما رأی بدهد، رأی بدهد. هر کسی می‌خواهد از ما حمایت بکند، حمایت بکند.» در حالی‌که شما باید یک موضعی بگیری که بعضی‌ها به شما رأی ندهند. باید یک موضعی بگیری، که بعضی‌ها یکی دیگر را پیدا کنند رأی بدهند. تو چرا خودت را لجن‌مال می‌کنی؟ چرا؟
حالا بهائی‌ها و ضد انقلاب هیچی، ضد ولایت فقیه‌ها به تو رأی بدهند؟ شما چه‌تان می‌شود که ضد ولایت‌فقیه‌ها باید به تو رأی بدهند؟ چرا مواضعی نمی‌گیری که آنها به تو رأی ندهند؟! بیا حسابت را جدا کن. مگر آقای احمدی‌نژاد دور قبل کم رأی آورد؟ مثل اینکه این ملت، همان ملت هستند ها! به هر قیمت رأی آوردن، به لجن کشیدن سیاستی است که عین دیانتِ ماست. برکت کارت را از بین می‌برد.
کاش حق و باطل را با هم نمی‌آمیختی، کاش فقط عیب‌های آقای احمدی‌نژاد را می‌گفتی، دیگر چهار تا حرف ژورنالیستی قاطیش نمی‌کردی.
•    پناهیان، سپس به دیدگاه خطرناک دیگری که برای اولین بار در این دوره از انتخابات، در مناظره‌های انتخاباتی مطرح شد، پرداخت و گفت: با یادآوری موضوع جام زهر
من واقعاً تعجب می‌کنم. من از یک حرف آقای موسوی اینقدر احساس خطر کردم که ...، از کدام حرف؟ ایشان به آقای احمدی‌نژاد گفتند: شما چهار سال است دارید خرافه‌گویی می‌کنید که مدام می‌گویید: «تمدن غرب دارد زمین می‌خورد». این را که امام می‌گفتند! شما اینقدر به تمدن غرب معتقد هستی؟ این را که مقام معظم رهبری بیست سال است دارند می‌گویند. شما واقعاً اینقدر از بن دندان به تمدن غرب معتقد هستی؟ واقعاً شما معتقد هستی؟ یعنی این سخن را خرافه می‌دانی؟! این نگاه سیاسی شماست؟!
خیلی عجیب است. گفت تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. در تحلیل‌ها، خیلی‌ها خودشان را نشان می‌دهند. من فکر می‌کنم اصلاً صدا و سیما باید یک رویکرد جدیدی آغاز بکند. هر کسی احتمال دارد در چند سال آینده بیاید کاندیدای ریاست جمهوری یا مجلس بشود، خود صدا و سیما برود دنبالشان هی نظراتش را بگیرد، ثبت کند نشان بدهد ما آدم‌ها را بشناسیم. صدا و سیما مدام می‌خواهد آدم‌ها را چهره نکند، هی پرهیز می‌کند هر کسی بیاید حرف بزند. بابا بگذار هر کسی بیاید حرفش را بزند، ما اینها را زودتر می‌فهمیدیم.
آقا این مملکت مملکتی است که هر سال گزینش دارد. مصاحبه کنید، و ما را در جریان این مصاحبه‌های گزینش بگذارید. ما باید گزینش کنیم. دقیقه‌ای یک دفعه در این مملکت انتخابات هست، نامزد بازی هست، می‌آیند خواستگاری، ما باید ناموس مملکت‌مان را به دست این مسئولین بدهیم. هم? کسانی که می‌خواهند انتخاب بشوند، برو دقیقه‌ای یک دفعه برو باهاشون صحبت کن. در هر بحرانی بگذار مواضع‌شان را بگویند. کاش زودتر می‌گفتند این حرف‌ها را.
آیا این خرافه است که تمدن غرب دارد نابود می‌شود؟ خب تمدن غرب دارد نابود می‌شود. این را که خودشان هم دارند می‌گویند! یعنی شما اینقدر به تمدن غرب معتقد هستی؟ خب چرا رو نمی‌کردی؟! »
•    پناهیان، سپس به نتیجه‌گیری از نمایان شدن چنین دیدگاه‌هایی پرداخت و توجه به این دیدگاه‌ها و بررسی نقش آنها، در حل معمای «جام زهر» را بسیار مهمتر از مسئل? انتخاب اصلح عنوان کرد و گفت:
اینها چیزهایی نیست که ما ازش بگذریم، دیگر بحث انتخاب اصلح گذشته. یک چیزی هست به نام جام زهر این وسط، اهمیت این مسئله از انتخاب اصلح مهم‌تر است.
دولت، بودجه، و قدرت توزیع این بودجه در مملکت دست کیست؟ گزارش داده شده به امام که «ما دیگر نمی‌توانیم از جنگ پشتیبانی کنیم. خزانه خالی است.» حالا من امروز اعتمادم به این آقا (در اثر صحبت‌هایی که کرده) سلب شده، باید کی را ببینم؟ آیا شما می‌دانید ما اگر جنگ را خودمان تمام کرده بودیم، چقدر جلوتر بودیم از خیلی از جهات؟ آقایان! من دلیل بیاورم برای این حرفم؟ دلیلم همین است که حضرت امام فرمود: این جام زهر بود که من نوشیدم. یعنی نباید این کار می‌شد.
چرا امام فرمود: جام زهر است که من این صلح را قبول کردم؟ مگر صلح زهر است؟ صلح که خیلی خوب است. پس چرا امام فرمود جام زهر؟ چون در آن موقعیت صلح کردن زهر است. امام یک چیزی می‌دیدند.
مردم! در میان ما کسانی بودند که نکشیدند. داستان این است. این کسان کی‌ها بودند؟ ما با حُسن ظن به همه مسئولین نگاه کردیم، ولی اگر یک کسی گفت آقا من نقش داشتم، دیگر ما چه بگوییم؟ «اقرار العقلا علی انفسهم جایز» تحلیل‌های اینها این را دارد می‌گوید. کاش مواضع سیاسی اصولی‌تر می‌گرفتند.
رسماً مقام معظم رهبری دارد می‌فرماید که «آقا در آمریکا چیزی تغییر نکرده. اینها باید رفتارشان را تغییر بدهند» الان موقعی است که دشمن ما دارد ذلیل می‌شود.
نمی‌دانم آیا آقای موسوی مردی است برای لحظاتی که این گونه است؟ موقع اتمام جنگ هم، صدام موقع ذلّتش بود. من سؤال می‌کنم، سؤالم هم جدّی است، اتّهام هم نیست. این سؤال به خاطر این است که چنین کاراکترهایی را ما از نزدیک(در جریان مالک اشتر) مشاهده کردیم. مالک اشتر دمِ خیم? معاویه رسیده، یک قدم مانده ما کار را تمام کنیم، آنجا صلح کردن ناجور است.
آیا در آن لحظه ما باید این کار را می‌کردیم؟! آقا، واقعاً شاید خزانه خالی بوده؟ بله، ولی من به آقای موسوی اطمینان ندارم که این گزارش را داده. دیگر با این تحلیل‌هایی که آقای موسوی کرد، به ایشان اعتماد ندارم. با این بی‌انصافی‌ها دیگر اطمینان ندارم. تا پریشب ذهنم به یک همچین تحلیلی خطور نمی‌کرد. شاید من سیاسی نبودم، شاید زودتر از اینها باید این را می‌فهمیدم. ما الان با این چه کار کنیم؟
الان که اقتصاد آمریکا ورشکسته شده، و دارد دست گدایی جلوی نوکرهای عرب خودش دراز می‌کند، الان که ما اوج عزت را داریم، الان که الان است، ایشان یک دفعه‌ای بیاید خلاف مواضع مقام معظم رهبری بفرماید «در آمریکا خیلی چیزها تغییر کرده. ما باید با این تغییرها تغییر کنیم»؟ رهبری می‌فرماید: «تغییر نکرده، ما الان باید محکم بایستیم.» الان است که باید محکم بایستیم. آنوقت ایشان آن لحظه‌ای که ما می‌خواهیم پیروز بشویم، مأموریت دارد که بیاید آنجا با خوش اخلاقی، آن لحظه را خراب کند؟ آقا ما سوء ظن پیدا کردیم. به کی بگوییم؟
اشتباه بودن برخوردهای تند با مسئل? شال سبز، و پرداختن به مسائل کم‌اهمیت
•    پناهیان، همچنین به موضوع شال‌های سبز اشاره کرد، و ضمن غیرمنصفانه خواندن سخنانی که بر علیه شال‌های سبز گفته می‌شود، پرداختن به چنین موضوعات سلیقه‌ای را کم اهمیت برشمرد و در مقابل خواستار توجه به حرف‌های اصلی و موضوعات مهم شد و گفت:
من در بعضی از تیترها می‌بینم، می‌گویند آقا شال سبز که مقدس‌تر از قرآن نیست. قرآن را سر نیزه کردند. من می‌گویم اینها تیترهای تندی است، چرا این را می‌گویید؟ الان کسی قرآن سر نیزه نکرده. سلیق? انتخاباتی است. می‌گوید سبز است. کسی را که به سبزی این شال قسم ندادند که بیایید. اینگونه نیست. انصافاً این کار را کردند؟ آیا گفتند: به خاطر قداست شال سبز سادات به ما رأی بدهید؟ انصافاً این کار را نکردند. ما چرا در مقابلشان اجحاف کنیم؟ بالاخره اگر کسی هم به خاطر سیادت ایشان به ایشان رأی بدهد، باز هم سه به هیچ به نفع ارزش‌هاست.
من اینها را بد نمی‌دانم، حتی اگر یک کسی بخواهد از سیادت سوء استفاده کند. حتی ایشان را متهم نمی‌کنیم به اینکه سوء استفاده می‌کند از سیادت. این چیز خطرناکی نیست، این مهم نیست.
به نظر من آن حرف‌هایی که گفتند مهم است. حالا این یک روش است، یک سلیقه است، انتخاب کرده. آقای احمدی‌نژاد که خیلی خوش سلیقه‌تر عمل کرد. فرمود که ما رنگ‌های پرچم کشور خودمان را تجزیه نمی‌کنیم. علامت ما هم پرچم، این خیلی قشنگ‌تر است، پاتک خوبی بود. این غصه ندارد که ما بخواهیم برای شال سبز شعار درست بکنیم. بالاخره اینها چیزهایی است که در انتخابات‌ها پیش می‌آید، رایج هم هست. ما نباید با آن مسائل برخورد تند بکنیم، ما باید با این مسائل برخورد تند بکنیم.
حتی ما نباید کسانی که احیاناً کوته‌فکری‌های انحرافی دارند را به خاطر بعضی کارهای فرعی آنها را متّهم بکنیم. کاش آقای احمدی‌نژاد همان جا خیلی اصولی‌تر مذاکره می‌کرد. گرچه حالا من نمی‌خواهم در مورد آن مناظره حرف بزنم. در مورد آن مناظره حرف هست. بند? خدا آقای احمدی‌نژاد هی وقت کم می‌آورد. از آنطرف آقای موسوی آخر سر اضافه هم آورد، تازه برخی از قسمت‌ها را هم تکرار کرد. به هر حال آدم ممکن است بگوید که ایشان مجمل گو است، مفصل گو نیست. ولی آنجا وقت زیاد مفصلی هم نبود. من بیشتر از ایشان می‌توانستم علیه آقای احمدی‌نژاد حرف بزنم، والله، آخه آدم چه بگوید؟
خطر روی کار آمدن دولتی، با این دیدگاه‌ها
•    پناهیان سپس به خطرآفرین بودن دولتی با این دیگاه اشاره کرد و گفت:
ما سؤال‌های مهمی داریم. ولی بنا بر سوء ظن نداریم، مریض هستیم مگر؟ هر کسی این وسط اسمش بود بهش سوء ظن پیدا کنیم؟ مریض که نیستیم، دوستانه عمل می‌کنیم. ولی ...
ولی این نکته، خیلی نکت? اساسی است: این دیدگاه، اگر دولت دستش باشد، گزارش بدهد، من اطمینان ندارم. این گرانیگاه قصه است، این آغاز ماجراست. شما نگویید دولت هر چه مجلس تصویب بکند، مجبور است آن را اجرا بکند. انگار دولت بلیط فروش اتوبوس شرکت واحد است، بگوید بابا این بلیط را به من دادند بفروشم، من که چاپش نکردم، گفتند اینقدر پول بگیر. نه آقا! صفر تا صد قصه بعد از تصویب، به هزار شکل می‌تواند در بیاید. تدبیر دولت بسیار اهمیت دارد.
امیدوارم این مسائل از عرصه سیاست ما واقعاً دور بشود. البته طبق آمار و چیزهایی که می‌گویند بند? خدا آقای موسوی خیلی احتمالش کم است که رأی بیاورند، ولی اگر رأی می‌آوردند، چون من، حداقل در این صحبتم، دغدغه مملکت ندارم، و دغدغه‌ام پاکسازی فکر غلط از اندیشه سیاسی جامعه است، لذا اگر ایشان رئیس جمهور بشوند آن وقت ما بهتر می‌توانیم حسابی مسائل را روشن کنیم.
ولی حالا به احتمال زیاد، اینطور که آمارها می‌گویند، اینجور نیست. ما هم می‌ترسیم بعد از انتخابات بگویند که مظلوم‌کشی نکن(و دیگر به انتقادهای خودت ادامه نده)، حالا کسی که زمین خورده را دیگر نمی‌زنند، ولی نه، ما این بحث را ادامه خواهیم داد.
بله، مردم ما یک مردم هوشیاری هستند. من خودم در یک محیط دانشجویی که دیگر وقت‌مان خورده بود به آن محیط دانشجویی و نشستیم آنجا پای مناظره. بعد از مناظره، یکی از دانشجوها به من می‌گفت که «من می‌خواستم به آقای موسوی رأی بدهم. آقای احمدی‌نژاد بدکاری کرد اسم آورد. ولی قطعاً دیگر به آقای موسوی رأی نمی‌دهم.»
حالا شما بگویید این حرف‌ها تبلیغات می‌شود، خب بشود. شما حواستان باشد رهبری اشاره‌ای که کردند به جریانات خیابانی، این جریانات خیابانی حرف دارد.
با داشتن بهترین فضا در صدا و سیما، رفتن به خیابان‌ها، باعث سوء ظن می‌شود!
•    ایشان سپس با اشاره به فضای عادلان? صدا و سیما که طبیعتاً به نفع سه کاندیدای دیگر خواهد بود و شده است، به خیابان فرستادن طرفداران برخی از کاندیدها را باعث ایجاد سوءظن دانست و گفت:
من نظر دولت را قبول دارم که فضای صدا و سیما نه تنها عادلانه نبوده، بلکه بیشتر به نفع رقبای آقای احمدی‌نژاد بوده. طبیعتاً هم این جوری می‌شود. چون ایشان دولت دستش هست، آن سه نفر که دولت دستشان نیست، این سه تا می‌توانند راحت به عنوان منتقد بیایند و او باید هی محاکمه پس بدهد. یعنی طبیعتاً هر کسی رئیس جمهور باشد، اگر فضای آزاد باشد برای رقبا، طبیعتاً به ضرر اوست. و آقای موسوی هم دوباره این حرف را کاملاً غیرمنصفانه زدند که «آقا صدا و سیما دستِ شماست.» خیلی حرف تلخی بود. خیلی بی‌انصافی بود.
روز قیامت پاسخ دادن به این مسائل واقعاً دشوار است، واقعاً دشوار است، این انتخابات می‌گذرد، این انتخابات خواهد گذشت.
•    پناهیان پیش از اشاره به مسئل? جریان‌های خیابانی و ارتباط آن با فضای آزاد صدا و سیما، از عملکرد اشتباه صدا و سیما، در نام‌گذاری برنامه‌ای به نام «منطقه آزاد» انتقاد کرد، و آن را ناشی از باور کردن اتهام‌های بی‌اساس انتخاباتی به صدا و سیما دانست و در این رابطه گفت:
صدا و سیما برنامه‌ای داشت به نام منطق? آزاد. این برنامه اصلاً در پارادایم دموکراسی و روشنفکری غربی طراحی شده. آقا بچه حزب‌اللهی‌ها طراحی کردند، خب بچه حزب‌اللهی‌ها اشتباه کردند. بعدش هم مجبور بودند خیلی از حرف‌ها را پخش نکنند.
منظورشان از منطق? آزاد چه بود؟ می‌خواستند بگویند آقا اینجا هر کسی هر حرف مفتی دارد بیاید بزند. مگر هر حرف مفتی را زدن ارزش است؟ مگر آن کلم? آزاد که آنجا گذاشتی، مگر «منطق? آزاد» این یک ارزش است؟ آقا مملکت که دفع? قبل به ادبیات لیبرال دموکراسی رأی نداد، تو الان داری از کی می‌ترسی؟! چه اشکالی داشت می‌گفتند سیاست و عقلانیت؟ این را تیتر می‌کردند. در کل قرآن هم آمده. درد قرآن سر عقل است. بعد هر کسی حرف می‌زد، دوباره همین حرف‌هایی که الان پخش می‌کنند، را پخش می‌کردند. یعنی امروز ارزش طرح آزادی از طرح عقل بالاتر است؟!
حضرت امام نگاهش به آزادی چه بود؟ فرمود آزادی را که خدا داده است، کسی که نمی‌خواهد به ما بدهد. آزادی که هست، بحث سر عقلانیت است. شما به خودت شک داری؟ مثل یک آقایی که دقیقه‌ای یک دفعه بیاید خانه به خانمش بگوید: «ببین خانم شما مطمئن باش من زن دوم نمی‌خواهم بگیرم ها»، خانمش می‌گوید خب باشد، من که چیزی نگفتم. دو دفع? دیگر هم بیاید بگوید، این بند? خدا زهر ترک می‌شود. می‌گوید «آقا تو را به خدا اگر چیزی هست بگو». ماها خودمان انگار به خودمان شک داریم. آقا بیایید اینجا منطقه آزاد. خب این مملکت که اصلاً آزاد هست. دروغ بهت می‌بندند، خودت هم باور می‌کنی؟!
•    ایشان سپس به مسئل? جریان‌های خیابانی و ارتباط آن با فضای عادلان? صدا و سیما برگشت و گفت:
می‌خواستم این را عرض بکنم: فضای صدا و سیما انصافاً عادلانه است، و لذا طبیعتاً بیشتر به نفع آن سه کاندیدای دیگر است. این از صدا و سیما. یعنی کافی بود صدا و سیما یک مقدار علاقه‌مندانه در این چهار سال برای آقای احمدی‌نژاد کار می‌کرد. چیزهایی که ما در سی‌دی‌ها باید ببینیم و اشک‌مان در بیاید، این را از تلویزیون ببینیم. آیا می‌ترسیم یک نفر را بزرگش کنیم؟ خب این واقعیت است دیگر. چرا نشان نمی‌دهیم؟
آخر سر خود رهبری باید نزدیک انتخابات بیاید این را به زبان بگوید. که «رئیس جمهور یک جاهایی رفته که تا حالا یک دانه مدیر کل نرفته بوده.» خب این را باید صدا و سیما نشان می‌داد، تا همه می‌فهمیدند. کار نکردید دیگر. خب صدا و سیما که اصلاً آنگونه که باید، دنبال آقای احمدی‌نژاد باشد که نبوده. حالا غلط یا درستش شاید درست بوده، من اصلاً نمی‌خواهم وارد این تحلیل بشوم.
اما بحث من اینجا است: صدا و سیما فضای بسیار عالی‌ای است برای کاندیدهای دیگر، پس چرا دارند از خیابان زیاد استفاده می‌کنند؟ آدم سوء ظن پیدا می‌کند! به واسط? این قضاوت‌های غیرمنصفانه، آدم وحشتناک سوء ظن پیدا می‌کند! نکند آقایان می‌خواهند بعدش بگویند که «بابا ما که هر چه در شهر می‌دیدیم تبلیغات به نفع فلانی بود، پس این رأی‌ها این جوری شده»؟! اینها موج است دیگر، مقدمه‌سازی برای راه انداختن موج است. لذا اصلاً آدم احساس وظیفه می‌کند به حزب‌اللهی‌ها بگوید: آقا یکی یک دانه عکس به ماشین‌هایتان بچسبانید در خیابان راه بیفتید.
ما واقعاً تشکر می‌کنیم از اینکه کاندیداهای محترم می‌آیند و بالاخره اقشار با سلیقه‌ها و گرایش‌های مختلف را پای صندوق‌های رأی می‌کشند. حالا خودشان، به ما چه ربطی دارد؟ خودشان باید بروند قیامت جواب بدهند که چه کردند. ولی این انتخابات، نتیجه‌اش به نفع هر کدام از کاندیداها باشد، اما برنده‌اش از پیش معلوم است. و این مهمتر از حتی هم? آن حرف‌های تلخی است که ما زدیم. آن جام زهر یادمان می‌ماند و آن را مورد مطالعه و بررسی قرار خواهیم داد. برند? واقعی این انتخابات، کل کشور و تمام مسائلی است که با تامل در معمای جام زهر، حل خواهد شد.
حالا چون فضای انتخابات است و ما قصد نداریم بیش از این حرفی بزنیم که به نفع یا علیه کاندیدایی مورد استفاده قرار بگیرد، بیش از این در این باره صحبت نمی‌کنیم.
(کما اینکه تاکنون هم قصد ما از طرح این مباحث، روشن کردن مسائل مهم‌تری از انتخابات بوده است، که فضای بوجود آمده در این انتخابات، فرصت طرح این مباحث را فراهم کرد.)
ولی آن جام زهر را بعداً مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد. بله، باید به آن برسیم. دیگر مسکوتش نمی‌گذاریم انشاءالله.
حرف‌های مثبت و قشنگ انتخابات
•    حجت‌الاسلام پناهیان، در انتها توجه به حرف‌های مثبت و قشنگ این انتخابات، را لازم و مانع از افتادن در ورط? سیاه‌نمایی ارزیابی کرد، و گفت:
ولی این انتخابات یک حرف مثبت دارد. دفع? قبل حزب‌اللهی‌هایش هم زیاد از عکس رهبری در تبلیغات انتخابات استفاده نمی‌کردند. شما الان نگاه کنید همه دارند از عکس رهبری استفاده می‌کنند. این این پیروزی به نفع کیست؟ چقدر در این مدت کار کردند؟ خیلی جالب است، اصلاً باغ شده، بهار شده انصافاً. یک وقت سیاه‌نمایی نکنیم. الان هر اصلاح‌طلبی رفته پشت سر اصول‌گراترین آدم خودش. اینها خیلی حرف دارد. خیلی اینها حرف دارد. کیست که قدر این زیبایی‌ها و نعمات را بداند؟
یک زمانی می‌گفتند سیاست باید از مقدسات تهی بشود، باید قداست‌زدایی کنیم از عرص? سیاست، حالا همه دخیل بستند به مقدسات. این خوب است دیگر. اگر کسی بدون عذرخواهی رفتارش را تغییر داد او را نمی‌بخشند؟ می‌بخشند. می‌گویند این یعنی غلط کردم، نفهمیدم، درست است؟ اینها نکات خوب هستند دیگر.
الان من به شما یک خبر خوب بدهم. خبر که نیست، تحلیل است، ولی عین خبر است. جایگاه ولایت فقیه الان در کشور ما به گونه‌ای است که تمام احزاب، گروه‌ها و جریانهایی که نفس می‌کشند صدقه سر ولی فقیه نفس می‌کشند. از مشارکتی‌ترین‌ها تا کارگزارانی‌ترین‌ها، تا طیف‌هایی مثل گروه‌هایی که مثلاً راست سنتی محکم محسوب می‌شدند، مثل مؤتلفه و ...
مثلاً ببینید، الان گروه‌هایی که مثلاً راستی‌ترین‌ها بودند، نمی‌توانند بگویند این ما بودیم که حمایت کردیم از رهبری که... ، این خیلی عبارت مهمی است. گروه‌هایی هم که یک کمی مخالف هستند، نمی‌توانند بگویند ما کوتاه آمدیم تا ...، این خیلی عجیب است. و خیلی جای توجه است به این روند پلکانی که، این باید این را بزند، آن باید آن را بزند، و جامعه در این روند بیاید جلو، تا چنین فضایی تثبیت بشود، تا بعد الان تازه بنشینیم صحبت کنیم.
بله، بسیاری از افرادی که در اوائل انقلاب بودند، تاکنون به ولایت و به یک نظام ولایی معتقد نبودند. اگر کسی فقط سیاستمدارانه از امام تبعیت بکند، یا حتی شخصیت خودِ حضرت امام را غیر قابل حرف بداند و تبعیت بکند، این معتقد به نظام ولایی نیست. اعتقاد به نظام ولایی یک چیز دیگر است.
وقتی که صدام بعد از پذیرش قطعنامه فکر کرد ما ضعیف شدیم و برگشت وارد مملکت شد، شما فکر می‌کنید امام چگونه آن بخش آخر جنگ را هدایت کرد؟
یک پیام عاشورایی داد. خطابش به کی بود؟ به جوان‌ها. گفت مردم من از شما می‌خواهم. به سرعت هم صدامیان را عقب نشاندند. این در حالی بود که گزارش می‌رسید: آقا پوتین نداریم بدهیم. معلوم شد با کتونی هم می‌شود.
خدا انشاءالله این انتخابات را مقدمه‌ساز ظهور آقا امام زمان‌(ع) قرار بدهد! انشاءالله. انشاءالله دیگر انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشیم! والله دیگر چقدر وقت‌مان را گرفت. البته خب اینها عیب ندارد موجب رشد می‌شود ولی انشاءالله دیگر رشدهایمان را بکنیم. (و دیگر لازم نباشد برای این مسائل وقت صرف کنیم)
«إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا [بِصندوقهم]» یعنی این صندوق، بالاخره آن لیاقت‌های ذاتی ما را نشان می‌دهد. در مورد انتخابات البته خیلی حرف‌ها هست که می‌شود زد، بماند برای بعد از انتخابات انشاءالله.
خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا هر مسئول مملکتی تا حالا ولایت‌گریزی در دلش بوده خطایی خیانتی کرده ببخش و بیامرز! خدایا مسئولین خدمتگزار را توفیق عنایت بفرما! خدایا همین مقدار لیاقت را از ملت ما قبول بفرما!


[ جمعه 88/4/5 ] [ 12:53 صبح ] [ دازاین ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 244660