سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده
بسم الله
سلام
اگر خدا بخواهد و شهدا بطلبند سال تحویل امسال را در طلائیه خواهم بود ...
اگر بطلبند ... اگر بخواهد ... اگر لایق باشم ... ؟
فکر میکنم چیزهایی خواهم نوشت و برایتان سوغات خواهم آورد از طلای طلائیه ! شاید ... اینجور جاها و اینجور موقع ها ترجیح میدهم جور دیگری باشم نه مثل یک گزارشگر یا بازدید کننده و یا توریست ... در دامنشان بودن مزه ای دارد چشیدنی ...
دعا کنید سال آینده مثل بهارش نکو باشد که سالی که نکوست از بهارش پیداست ...
دیگه حرفی نیست ... عیدتان مبارک ... التماس دعا ... یاعلی

[ چهارشنبه 88/12/26 ] [ 1:34 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره 8 هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)

« هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ » سوره مبارکه آل عمران – آیه 7

«اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن آیات محکم است ، آنها اصل و اساس کتاب اند و بخشی دیگر آیات متشابه است ولی کسانی که در قلوبشان انحراف است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیر ، از آیات متشابهش پیروی می کنند ، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را، جز خدا نمی داند . و استواران در دانش می گویند : ما به آن ایمان آوردیم ، همه (چه محکم و چه متشابه) از سوی پروردگار ماست . و جز صاحبان خرد متذکر نمی شوند » ترجمه استاد حسین انصاریان

آنچه در آیه مبارکه فوق در باب تقسیم آیات و تفسیر آنان آمده است عقلاً در تمام گونه های تفکر چه در باب اشخاص و چه در مورد نظام های فکر جاری است . به بیان دیگر در چارچوب فکری هر فرد یا اندیشه ی او، بعضی نقاط نقش محوری را بازی می کنند و از وضوح و بساطت بیشتری برخوردارند و امکان تاویل و تفسیرهای ناروا از آنها کمتر است که قرآن کریم از این بخش به محکمات یاد کرده است ؛ و بخشهای دیگری وجود دارد که خالی از امکان تفاسیر نادرست نیست و در حقیقت بایستی در حاشیه ی محکمات و با رجوع به آنها مورد مداقه قرار گیرد این قسمت را متشابهات میخوانیم .

بدیهی است که حضرت امام (قدس سره) نیز بعنوان یک اندیشمند بزرگ که دارای تالیفات ، سخنرانی ها ، پیام ها ، بیانیه ها و مهم تر از همه اعمال و تصمیمات متعددی میباشد از قاعده ی فوق مستثنی نیست .

احتمالاً کسی نسبت به موارد بالا، نظر مخالفی نداشته باشد و مشکل تنها جایی آغاز میشود که فرد یا گروهی شروع به تفسیر افکار حضرت امام (قدس سره) میکنند و بنا به نظر و مقصود خود محکم و متشابه اندیشه های این بزرگ مرد را تعیین می نمایند .

راه چیست ؟ آیا گریزی از اینهمه تفاسیر متفاوت و گاهاً متضاد نیست ؟ آیا خمینی کبیر نیز بایستی مانند بسیاری از دیگر متفکران بزرگ تاریخ (همانند شریعتی ، طالقانی ، جلال آل احمد و...) توسط برخی از گروهها مصادره به مطلوب شود و هر زمان که نیاز شد با سوء استفاده از کلمات او بر خلاف راه و هدفش قدم بردارند ؟ قطعاً پاسخ ، منفی است !

پاسخی که بنظر حقیر می رسد از چند بخش تشکیل شده است :

اول ، قول و فعل حضرت امام(قدس سره) فقط و فقط در چاچوب اسلام ناب قابل تفسیر است و اساساً هر تفسیری از جانب هر فردی حتی نزدیک ترین افراد به شخص امام که به مخالفت با اسلام ناب چه صراحتاً و چه دلالتاً بینجامد راهی به حقیقت کلام و رفتار این مرد الهی نخواهد برد و سرابیست گوارای کوردلان !

دوم ، از امام آثار مکتوب بسیاری برجای مانده است که در یک تقسیم بندی کلی به دو بخش سخنرانی ها و پیام ها –مجموعه 22 جلدی صحیفه امام- و آثار قلمی و خودنوشته ایشان تقسیم میشود . آنچه واضح بنظر می رسد اینست که در مقام تفسیر قطعاً آثار مکتوب ایشان محور و مبنا است نه متون پیدا شده از سخنرانی ها چرا که اولاً مخاطب سخنان ایشان در سخنرانی ها معمولاً مردم عامی بوده اند و دوماً برای فهم درست این کلمات بایستی شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی ایراد آنها مورد توجه جدی قرار گیرد ، موضوعی که معمولاً ناآگاهانه یا غرض ورزانه موجب برداشت های ناصواب از اندیشه های ایشان میشود .

سوم ، بعضی از نقاط در منظومه ی تفکر ایشان به لحاظ کمی از بسامد بیشتری برخوردار است و حضرتشان تاکید فراوانی بر آنها داشته اند که نشان از محوری و مهم بودن آنها در چارچوب اندیشه ای ایشان است . موضوعاتی مانند اصل ولایت مطلقه فقیه ، استکبار ستیزی ، استقلال طلبی ، توجه به مستضعفین ، اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی ، ساده زیستی و مبارزه با اشرافیت و مواردی از این دست .

چهار ، نکته ای که میتواند ما را در تفسیر درست سخنان ایشان یاری دهد توجه به برخی از تصمیمات و واکنش های حضرت امام (قدس سره) در برخورد با موضوعات و موانع گوناگون است ؛ در حقیقت این موارد تجلی عملی تفکری است که به ایشان منتسب است و اگر کسی خود را خط امامی میداند بایستی نسبت درستی با این برهه هایی از تاریخ برقرار سازد . برای مثال کلیه حوادثی که منجر به انقلاب اسلامی شد (مانند برخورد با مجاهدین قبل از انقلاب) ، رفتارهای امام و برخوردشان با موضوع جنگ تحمیلی ، جریان بنی صدر ، عزل آقای منتظری ، برخورد با منافقین قبل از انقلاب و ... .

نکته ی پایانی لازم به ذکرآنست که همانطور که در آیه مبارکه آمده است مفسران قرآن کریم بایستی خردمندان و مومنان به کلیت قرآن باشند و مصداق" یکفر ببعض و یومن ببعض" قرار نگیرند تفسیر و تاویل سخنان امام خمینی(قدس سره) نیز باید توسط افرادی انجام شود که اولاً به تمام نظام اندیشه ای ایشان معتقد باشند (چه در عمل و چه در نظر) و ثانیاً به لحاظ تاریخی تسلط کافی بر رویدادهای زمان حیات حضرت امام داشته باشند . مسلم است که در این بین صرف قرابت نسبی و سببی و یا داشتن چند حکم از حضرت ایشان یا چند مرتبه زیارت کردن امام در زمان حیاتشان برای انجام این مهم کافی نخواهد بود و چیزی بیشتر از این ظواهر گمراه کننده نیاز است ، کما اینکه یک جوان بیست و چند ساله که اصلاً امام را ندیده است میتواند به مراتب صلاحیت بیشتری برای سخن گفتن از ایشان داشته باشد .

افرادی که چه از ابتدا و چه در طول زمان با امام و تفکرش خصوصاً در حوزه هایی مانند استکبارستیزی ، ساده زیستی ، مبارزه با اشرافیت ، مخالفت و معارضه داشته اند (بیشتر در عمل و رفتارشان) چگونه می توانند با وقاحت تمام و با ادعای در خط امام بودن و خویشاوندی با  امام بر کرسی تفسیر سخنان خمینی کبیر تکیه بزنند ؟

پس ای الواالباب در جستجوی سرچشمه های اندیشه ی پاک و نورانی روح خدا دست به دامن فرزندان حقیقی او بشویم ! والسلام 


[ یکشنبه 88/12/16 ] [ 3:41 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای شماره هشتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)

مسئله بودن تفکیک جنسیتی : فارغ از اینکه اصل تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را درست بدانیم یا نه باید بپذیریم که نحوه مدیریت این وضعیت در شرایط کلی جامعه کنونی و همچنین دیگر مراکز آموزش عالی در کشور در دانشگاه ما نه تنها نتوانسته تفکیک را بعنوان الگویی موفق برای دیگر دانشگاهها معرفی کند و یا دانشجویان سایر دانشگاهها را به این وضعیت ترغیب نماید بلکه برعکس تفکیک جنسیتی در دانشگاه قم تبدیل به مسئله و معضلی لاینحل شده است که اگر قرار باشد فهرستی از معضلات دانشجویان این دانشگاه تهیه شود قطعاً اگر تفکیک اولین آنها نباشد جزو اولین هاست .

همانطور که گفتم قصد ندارم به اصل موضوع تفکیک بپردازم بلکه هدف این یادداشت نشان دادن تاثیرات مخرب اقناع نشدگی دانشجویان در این باب (تفکیک) بر فعالیت تشکل های دانشجویی است .

واضح است که برای یک دانشجو وقتی موانع و مسائلی وجود دارد که ذهن او را مشغول کرده و بنظر خود او مهم ترین معضل فعلی دانشگاه است آرمانها و افق های دوردست چه در حوزه های علمی و پژوهشی و چه در فرهنگ ، سیاست و ... معنایی ندارد !

فعالین دانشجویی دانشگاه حرف من را بهتر می فهمند وقتی که در یک جمع دانشجویی از مسائل سیاسی و یا دغدغه های فرهنگی خودشان سخن می گویند و مخاطبان اساساً واکنشی به این سخنان نشان نمی دهند و باز مثل همیشه بازمیگردند سر اصل مطلب : چرا تفکیک ؟

شکی نسیت که این وظیفه متولیان فرهنگی دانشگاه و ارگانهایی مثل نهاد نمایندگی است تا با ترتیب دادن برنامه هایی در همان ماههای اول ورود دانشجویان به دانشگاه آنها را له لحاظ ذهنی نسبت به این مسئله قانع کنند و یا با بررسی دقیق تر این وضعیت سعی در بر طرف نمودن نقاط ضعف آن داشته باشند اموری که حقیر تاکنون هیچ اراده ای را برای انجام آن در بین مسئولین نیافته ام ! برعکس اغلب حضرات تلاش می کنن از کنار این مسئله عبور کنند و یا نهایتاً با دادن پاسخهایی که بعید می دانم خودشان را هم قانع کند از خود سلب مسئولین نمایند . نمی خواهم با بد بینی بگویم که مسئولین دانشگاه از این وضعیت منتفع می شود و خود خواسته در باز کردن این کلاف به هم پیچیده کمکی نمی کنند تا دانشجویی نباشد که از فعالیت های آنان پرسشگری کند ولی هرچه هست نتیجه باب میل آقایان شده است و دانشجویان بدلیل داشتن دغدغه های حقیر و مبتذلی مثل همین تفکیک جنسیتی دیگر اساساً کاری به کار مسئولین ندارند چه برسد به آنکه از وظایف و تکالیف آنان پرسش بکنند و یا حقوق خود را طلب نمایند .

بگذریم ، روی سخن من اکنون با دانشجویان مذهبی دانشگاه است بارها شده که به آنها تذکر داده ام که تا این مسئله (تفکیک) حل نشود هر برنامه و فعالیتی محکوم به شکست است ولی آنها یا بدلیل کم تجربگی ، یا بواسطه ی تابو شدن اینگونه مسائل و یا بدلیل ترس از متهم شدن، از پرداختن به آن سر باز میزنند . البته گروهی دیگر نیز هستند که ساده لوحانه وضعیت موجود را مطلوب ! می دانند ، حقیر بدلیل اینکه خوانندگان سوزنبان را از آن دسته افراد ساده لوح نمی دانم از تبیین مسئله برای آنها خودداری می ورزم . خدا چشمشان را باز کند !

خلاصه ی کلام اینکه تا زمانی که گروهی چه از طرف مسئولین محترم و چه از جانب دانشجویان و تشکل ها به حل بنیادین این معضل از هر طریقی که فکر میکنند درست است اقدام نورزند ، با قاطعیت و اطمینان صد در صد عرض می کنم که تمام برنامه های علمی و پژوهشی ، سیاسی ، فرهنگی و ... در این دانشگاه راه به جایی نبرده از همین اکنون به سرنوشت محتوم تمام فعالیت های قبلی محکوم خواهد بود .


[ یکشنبه 88/12/16 ] [ 3:40 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره هفتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )

مخاطب اصلی این نوشتار در اصل مسئولین و فعالین تشکل های دانشجویی هستند هر چند مطالعه ی آن برای کسانی که با دغدغه در پی یافتن پاسخی برای سوال تکراری «چرا این همه ناهماهنگی ؟» هستند می تواند جالب باشد .

بسیار دیده و شنیده اید که در یک محیط اجتماعی (مثلا یک شهر ، دانشگاه و ...) ارگان های فرهنگی و سیاسی متفاوت که دارای مدیریت های مختلفی هستند برنامه هایی با اهداف و گاهاً سبک و سیاق تکراری اجرا می کنند .سوالی که همیشه بعد از مشاهده این معضل به ذهن متبادر می شود این است که چرا این ارگان ها هماهنگ عمل نمی کنند تا دست کم انرژی و هزینه ی کمتری را متقبل شوند ؟

این مشکل کم و بیش در دانشگاه ما هم البته به شکلی دیگر سابقه دارد هرچند در این مقال در پی ذکر مصادیق آن نیستم .

نبود هماهنگی و نحوی دورافتادگی عجیب میان تشکل های دانشگاه برای هر فردی که فقط چند هفته در یکی از این تشکل ها فعالیت کند امری بدیهی و اظهر من الشمس است ! گاهاً می بینیم که برنامه ای که می شود با یک هماهنگی ساده ی تلفنی برای مثال میان دو تشکل مهم و تاثیر گذار دانشجویی دانشگاه یعنی انجمن اسلامی مستقل و بسیج دانشجویی با سطح کیفی و صرف هزینه های مادی و معنوی بسیار کمتری برگزار شود بدلیل عدم وجود هماهنگی یا اساساً بوقوع نمی پیوندد یا در حد و اندازه هایی که باید باشد نیست .این جریان بوضوح در مورد نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و کانون ههای زیر مجموعه آن ، امور فرهنگی و کانون هایش ، کانون پیام زیتون ، انجمن نسل نو هم صادق است . اجازه بدهید نکته ای را که خودم تجربه کرده ام به شما بگویم و آن هم این است که بعضاً برنامه ای که با همکاری تشکل دیگری انجام داده ایم نه تنها بسیار با کیفیت تر و مفید تر بوده است بلکه انجام آن به مراتب شیرین تر و با صرف انرژی کمتری بوده است مضافاً به اینکه بدلیل تقسیم مسئولیت ها سرعت پیشبرد کار افزایش یافته و برنامه بدلیل فرسایشی شدن روند پیگیری ها در سیستم معیوب اداری بلاتکلیف رها نشده است ، سرنوشتی که گریبانگیر بسیاری از پروژه های فرهنگی و سیاسی همین انجمن اسلامی مستقل هم شده است .

ممکن است متولیان امر با ذکر این که چندین و چند جلسه بدین منظور (هماهنگی) میان تشکل ها برگزار کرده اند مسئولیت را از خود سلب کنند در حالیکه عرض حقیر اصلاً نبود جلسات نیست چه آنکه اگر برای ایجاد این مهم برگزاری جلسات کافی میبود (لازم البته هست ) وضعیت قطعاً بدین منوال پیش نمی رفت .

نکته ای که از نظر اینجانب کلید حل این معضل در آن نهفته است حاوی دو بخش است : اول اصلاح ساختارهای فرهنگی و اداری دانشگاه به شکلی که اجرای پروژه های فرهنگی و سیاسی را هر چه بیشتر به فضای همکاری و تقسیم کار میان تشکل ها بکشاند نه اینکه این شکاف را بیشتر کند . و دوم ، مسئله ای که مربوط به مسئولین دانشجوی تشکل ها میشود و آنهم دست برداشتن از بعضی دلبستگی های صنفی و تشکیلاتی است که به آنها اجازه نمی دهد نام تشکل دیگری را پای برنامه ببینند .

هر چند قصد نصیحت ندارم اما باید بی رودربایستی به دوستان خود تذکر بدهم که برادران و خواهران عزیز اگر من و شما مسئولیتی را بر عهده گرفته ایم که کاری را از پیش ببریم و اگر انشاءالله این سمت را با اخلاص قبول کرده ایم دیگر چه جای این چرتکه اندازی های مادی و بچگانه است که میخواهیم به هر قیمتی (توجه کنید هر قیمتی) هم که شده خودمان و فقط و فقط خودمان کارها را انجام دهیم . مطمئن باشید سنگی که شما حتماً به تنهایی نخواهید توانست برداشت با همدلی و همکاری با آسانی از سر راه بر میداریم . انشاءالله


[ سه شنبه 88/12/11 ] [ 1:24 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای شماره هفتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )

7) بومی پذیری و عدم تجربه زندگی دانشجویی : به شهادت و اذعان اکثر قریب به اتفاق دانشجویان فعال در عرصه های سیاسی و فرهنگی آنچه بیش از همه موجب تقویت روحیه آرمان خواهی و مطالبه گری و به بیان دیگر باعث ایجاد انگیزه فعالیت در دانشجویان می شود محیط خوابگاه و زندگی دانشجویی است .

واضح است که دانشگاه بدون خوابگاه و اقتضائات خاص آن عملاً تفاوتی با دبیرستان و یا یک محیط کاری صرف نمی کند و این زندگی خاص دانشجویی است که باعث می شود سطح و نوع فعالیت ها در این محیط ها متفاوت باشد . فکر نمی کنم نیازی به تبیین خاص بودن این نوع از زندگی وجود داشته باشد چراکه دانشجویان خوابگاهی خود این نوع زندگی را تجربه می کنند و دیگر دانشجویان نیز با چند سطر از این وجیزه قادر به درک آن نخواهند بود .

اگر چه سیاست بومی پذیری منافعی نیز دارد (خصوصا در بعد مسائل مالی و اخلاقی ) اما نمی توان انکار کرد که با افزایش دانشجویان بومی در دانشگاهها سطح فعالیت ها به همان نسبت در حد یک دبیرستان تنزل پیدا می کند وضعیتی که کم و بیش در تمام دانشگاههای کشور وجود دارد و در دانشگاه ما نیز .

از دانشجویی که از زندگی دانشجویی فقط و فقط واحد پاس کردن و نمره گرفتن را تجربه کرده و جز طعم غذای مادر محترم در خانه طم دیگری (غذاهای لذیذ سلف دانشگاه !) را نچشیده و برای یکبار هم که شده درگیر چالش های زندگی با چند نفر دیگر در یک اتاق 12 متری نشده است چه انتظاری بیش از این می توان داشت ؟

اساساً انچه به شکل گیری شخصیت افراد در دوران تحصیل در دانشگاه کمک می کند نه صرف عنوان دانشجو ست بلکه زندگی خاص خوابگاهی با تمام خوبی ها و بدی های آنست !

برای فهم بهتر این موضوع نگاهی بیندازید به تفاوت بارز دانشجویان دانشگاه پیام نور و دانشجویان غیر حضوری با آن دسته ای که بشکل حضوری در دانشگاههای دولتی یا آزاد تحصیل می کنند !

هر چند این قاعده همانند بسیاری قواعد دیگر استثناء هم دارد اما استثنائات آن آنقدرها نیست که موجب رد اصل ادعا شود .

حتی نگاهی اجمالی به لیست فعالین دانشجویی در دانشگاه معظم ! قم نیز با تمام کمبودها و کاستی هایش حکایت از همین جریان دارد !

ممکن است گفته شود که بومی پذیری یک سیاست کلی است و کسی جز مسئولین امر در وزارتخانه یا مجلس توانایی تغییر یا تعدیل آن را ندارند و طرح آن دردی را دوا نمی کند ! البته اینطور نیست و آنقدر که در دانشگاه قم بومی پذیری بشکل فزاینده اعمال می شود در دانشگاههای دیگر اینطور نیست مضافاً به اینکه هدف این نوشتار تبیین دلایل کم کاری تشکل های دانشجویی و بی انگیزه گی دانشجویان دانشگاه قم است و نه لزوماً ارائه ی راه حل های کوتاه مدت عملی برای آن .

نکته ی دگیری را لازم می دانم به آن اشاره کنم این است که توجه به میزان و نوع فعالیت های همین دانشجویان بومی در داخل محیط سکونت خودشان برای مثال در پایگاههای بسیج ، هیئات ، کانون ها و موسسات فرهنگی و ... موید همین مطلب است که این افراد بدلیل عدم درک معضلات و مسائل خاصی که جز با زندگی در خوابگاه و محیط های دانشجویی احساس نمی شود نیازی به موضع گیری و فعالیت در این زمینه ها و این قالب ها نمی بینند و نه بدلیل تنبلی و یا بی انگیزه گی (هرچند این مطلب راجع به همه صدق نمی کند !) .

شاید راه حل این مسئله تبیین عمومی تر و شفاف تر این مشکلات سیاسی ، فرهنگی و صنفی از جانب تشکل های دانشجویی دانشگاه باشد برای آنکه درصد بیشتری از دانشجویان را متوجه و سپس درگیر حل آنها نماید .


[ سه شنبه 88/12/11 ] [ 1:22 صبح ] [ دازاین ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 21
کل بازدیدها: 245121