سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

 

بسم الله

 

برگردید به مواضع امام ، برگردید به مواضع امام ، اینقدر انحراف از مواضع امام از شما بعید است !

(احمدی نژاد خطاب به کروبی در مناظره)

 

یاران دیروز امام ،

...

اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا...

 

یاران دیروز


[ جمعه 88/3/29 ] [ 1:23 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

 

انگیزه نوشتن این یادداشت دیدن عکسی بود از راهپیمایی و تجمع حامیان دکتر احمدی نژاد در اعتراض به اغتشاشات و ناآرامی های اخیر تهران .

پس اولا عکس رو ببینید :

 

هرکس که منظور من رو از دیدن عکس متوجه شد که خب نیازی به خواندن ادامه این وجیزه ندارد اما اگر هنوز نفهمیدید که کجای این عکس انگیزه نوشتن میشود برای من پس باید عرض کنم که شما هم حتما مثل من بعد از روشن شدن نتایج انتخابات و پیروزی قاطع جریان عدالت خواه این جمله و اعتراض را از زبان حامیان موسوی شنیده اید که این افزایش حدودا 25% مشارکت در انتخابات تماما متعلق به قشریست که تا قبل از هیچ گاه در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند و معمولا هم به نظام اعتقادی ندارند و تقیدات مذهبی آنچنانی هم ندارند و آمدند تا احمدی نژاد نباشد و رایشان هم موسوی بوده است پس چطور موسوی رای نیاورد ؟ یا چیزی شبیه به این !

اولا که جل الخالق از این جماعت و این استدلال ها ! ( البته اگر میخواهید نسخه ی دیگرش را ببینید سری به مصاحبه ی رهنورد با بی بی سی بزنید ) .

دوما ناگفته نماند حقیر هم تا حدودی حرفشان را قبول میکردم چرا که ابدا تصور هم نمیکردم فردی شبیه آنکه در عکس میبینید رایش احمدی نژاد باشد یا اینکه عکس آقا را در دست بگیرد ! فلذا سعی در آوردن توجیهات دیگری داشتم که باز هم به قوت خود باقیست .

سوما من در اشتباه بودم !

چرا ؟

انقلاب و نظام و گفتمان اسلام ناب ریشه در عمق فطرت آدمی دارد (اگر خیلی شعاریه ببخشید) آنچه چند صباحی باعث دور شدن بخشی از افراد اجتماع از آرمانهای انقلاب و امام و کناره گیری آنها از عرصه های حضور سیاسی شده بود بی شک عمکلرد افرادی همچون هاشمی و ناطق بود در گره زدن سرنوشت انقلاب با مفاسد خود و اطرافیانشان .

وقتی مردم میدیدند که اینها روز به روز ثروتمند تر میشوند و هیچ نیرویی نیز از درون نظام یارای مقابله با آنها را ندارند ابتدا به اصلاح طلبانی روی آوردند که در خود را به ظاهر مخالف و معارض جریان راست نشان میداند گویی اینکه ما هم در دوره ای باورمان شده بود ، اما در باطن آنها دو روی یک سکه قدرت طلبی و فساد بودند که مردم نیز دیر یا زود این را فهمیدند اما بدوا به احمدی نژاد نیز آنچنان اعتماد نکردند !

اما عملکرد دولت نهم ( با تمام کاستی ها و نواقصش ) در این چهار سال و همچنین افشاگری های بی سابقه ی احمدی نژاد در جریان مناظرات انتخاباتی و مهم تر از آن حمایت بی دریغ رهبری فرزانه از احمدی نژاد باعث شد یکبار دیگر و بعد از گذشت 20 سال از جنگ تحمیلی مردم به دامان انقلاب برگردند و متوجه منفک بودن اصل و چهارچوب حکومت اسلامی از افراد و احزاب شوند .

آنچه حامیان میرحسین فراموش میکنند علت روگردانی این قشر خاموش از صحنه های انقلاب در این مدت است که بی تردید یکی از عوامل اصلی آن همین نارضایتی از امثال هاشمی و اطرافیانش است .

احمدی نژاد با نشانه گرفتن و سینه سپر کردن مقابل کانون های اصلی قدرت وثروت باعث ایجاد تحولی دوباره در نگرش خیل عظیمی از مردم حتی اقشار مذهبی به انقلاب و آرمانهای آن شد خصوصا آنکه احمدی نژاد نه با شعار اصلاحات غربی که با گفتمان امام و رهبری و از درون مردم برآمده بود و مورد سنگین ترین هجمه های تمام جریانات به ظاهر معارض و مخالف دیروز و دوستان امروز قرار گرفته بود .

باور بکنید یا نه این انتخابات و نتیجه ی آن طلیعه ی آغاز عصری تازه در حیات دینی این سرزمین و پیشبرد اهداف عالیه انقلاب است و مخالفان احمدی نژاد چه بخواهند و چه نخواهند اینبار همه ی ایران از قشر متدین و مذهبی گرفته تا آنانکه به ظاهر تقیدات قوی دینی ندارند در برابر فساد و زیاده طلبی آنان ایستاده اند .

امروز ان که بر قلب های مردم ایران حکومت میکند نه موسوی با شال سبز است و نه سیدی خندان بلکه آهنگر زاده ی سمنانیست که پشت سر مقتدای خویش برای آخرین ضربه بر پیکره منحوس اسلام آمریکایی قد علم کرده است .

العاقبه للمتقین

والسلام علی من التبع الهدی

 

پی نوشت :

. اگر حجاب خواهرامون تو عکسا مناسب نیست شما به بزرگواری خودتون ببخشید بالاخره تازه احمدی نژادی شدن دیگه !

. یه سری هم به این لینکا بزنید :

 http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803270001/21_8803270001_L600.jpg

http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/11_8803261223_L600.jpg

http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/12_8803261223_L600.jpg

http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261223/17_8803261223_L600.jpg

http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/3_8803261226_L600.jpg

http://media.farsnews.com/Media/8803/ImageReports/8803261226/24_8803261226_L600.jpg

.برای دیدن نظر حقیر نسبت به مناظره 13 خرداد موسوی و احمدی نژاد اینجا را ببینید .

. ناگفته نماند انگیزه من از نوشتن اون عکس بود نه تنها دلیلم ! منظورم اینه که فکر نکنید با دیدن یه عکس جو گیر شدم !


[ چهارشنبه 88/3/27 ] [ 2:21 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله الامین

سلام

درگیری های این چند روزه بالاخره تمام خواهد شد ، و آنچه باقی می ماند سرافکندگی مدعیان اخلاق و قانون و خط امام و رهبری است در برابر اول خداوند و وجود مقدس حضرت ولی عصر(روحی فداه) و بعد از در برابر حضرت آقا و بعد از آن در پیشگاه ملت .

اینکه چرا گروهی پیروزی فرزند ملت را برنمی تابند و با اجیر کردن اراذل و اوباش و تحریک عده ای از افراد فریب خورده سعی در متشنج کردن جو عمومی دارند موضوعی است که مجالی دیگر می طلبد خصوصا آنکه به واسطه فضای ملتهب این چند روز نه اطلاعات معتبر و موثق میتوان جمع آوری نمود و نه فرصت برای تحلیل های عمیق باقی است و این مهم را باید به وقتی دیگر موکول کرد .

امروز وقتی نگاهم به جملاتی از شهید سعید آقا مرتضی آوینی افتاد گفتم شاید ذکر برخی از آن قطعات نور در این دقایق که حق و باطل در عین روشنی بسیار باهم ممزوج شده اند و تشخیص برای بسیاری مشکل  خالی از اثر نباشد . قضاوت و برداشت با خودتان :

 حزب الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است ،پایمردی میخواهد و وفاداری...

 

 پیام بسیجی اطاعت است ، اطاعتی که از عشق به ولایت برمی خیزد ...

 

 بر خلاف آنچه بسیاری می پندارند ، آخرین مقاتله ی ما به - مثابه ی سپاه عدالت - نه با دموکراسی غربی که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپا تر است . اگر چه  این نیز ولو هزار ماه باشد به یک شب قدر فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وارث زمین خواهند شد ...

 

العاقبه للمتقین

والسلام علی من التبع الهدی


[ دوشنبه 88/3/25 ] [ 10:14 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله عزیز

سلام

باورم نیست ز بد عهدی ایام هنوز ...

قصه غصه که در دولت یار آخر شد ...

 

خدایا شکرت ...

 

والعاقبه للمتقین ...


[ شنبه 88/3/23 ] [ 1:51 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله المهیمن

سلام

در تعجبم از گردش تاریخ !

مقصود مقایسه معصومین خصوصا حضرت امیر با افراد نیست منتهی قوانین و نوامیس عالم ثابت و لایتغیرند و در هر دور از تاریخ بلا استثنا تکرار میشوند !

بماند ...

فقط به این دو گزاره توجه کنید :

- بعد از شهادت امیرالمونین در محراب نماز شامیان گفتند مگر علی نماز هم میخواند که در مسجد کشته شود ؟

- سعید حجاریان : به موسوی گفتم آنقدر بگو احمدی نژاد دروغ گوست که اگر گفت ماست سفید است مردم باور نکنند !

.

.

.

قضاوت با شما ...

والسلام علی من التبع الهدی


[ جمعه 88/3/22 ] [ 7:20 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله قاسم الجبارین

ترجمه نامه هاشمی رفسنجانی به حضرت آقا :

 

یا علی به مالک بگو برگردد اگر نه ... !

 

و چقدر عجیب است تکرار همیشه تاریخ ، تکرار همیشه انسان ها ، تکرار همان نامردمی ها همان ناجوانمردی ها !

علی 1400 سال پیش مظلومانه و در زیر تیغ جهل و هوای نفس به مالک فرمان عقب گرد داد ! علی زمانه را میدانم نگاهش به دستان ماست و به قلب هایمان !  

اگر تنهایش بگذاریم او نیز چاره ای جز ...

و بعد مائیم و خلوت پشیمانی ها ! مائیم و دوباره نفاق ، دوباره ظلم ، دوباره ریا !

وباز علی باید سالها در انتظار آمدن مالک بشیند آیا ما باز هم به او پشت خواهیم کرد ؟

تقدیر علی تنهایی نیست ...

تنهایش نگذاریم ...

 

والسلام علی من التبع الهدی 


[ جمعه 88/3/22 ] [ 2:59 صبح ] [ دازاین ]

سلام

(متن زیر تشکرنامه ی ماست برای تمام آنانی که امروز به خاطر ما احساس خطر کرده اند نه به خاطر دست های قطع شده از بیت المال )

ممنون آقایان و خانم ها از اینکه آمدید تا بدانیم که دفاع در راه آرمانها مستلزم صبر بر رنج هاست و ما باید صبورترین انسانها باشیم !

ممنون که امروز خونهای شهدا به کارتان آمده که باید چفیه به گردن بیندازید که باید از امام بگوئید ، ما گذشته تان را فراموش نکرده ایم !

ممنون از اینکه مثل همیشه آزادی بیان برای ما تبدیل به گستاخی و بی ادبی میشود !

ممنون که شجاعتمان کم خردی ست ! و اعتقادمان خرافه !

ممنون که به خونمان تشنه اید ! ممنون که خونمان باارزش است !

ممنون از اینکه عزتمان برایتان گران تمام شده ! و استقلالمان برایتان تلخ !

ممنون از اینکه هر چه میگوئیم دروغ است و هر چه می بافید راست !

ممنون از اینکه دست در دست مستکبران برای انقلاب دل میسوزانید !

ممنون یاران دیروز امام ! شاید یادتان رفته که با او بودن شرط نیست با او ماندن شرط است !

ممنون سرداران رشید اسلام ،شوالیه های ترسوی نفاق !

ممنون برای وحدتان برای یکی بودنتان و برای همدستی تان برای نبودمان !

ممنون از اینکه احساس خطر کرده اید از اینکه میترسید از اینکه با آمدنتان فهمیدیم که بیهوده نبوده ایم !

ممنون از اخلاق گرائی در حمایت هایتان و ادب در محاکمه تان !

ممنون به خاطر تمام تهمت ها !

به خاطر تمام بی انصافی ها !

به خاطر پولی که نخوردیم و نگذاشتیم بخورید و امروز شما مدعی دفاع از فقرائید !

ممنون که در قصرهایتان برای سفره های کوچک مردم اشک میریزید !

ممنون که دست در دست همسرتان در ورزشگاه 20 هزار نفری برای هتک ناموستان غیرتی میشوید !

ممنون به خاطر اینکه دوباره تاریخ تکرار شد تا به چشممان قرآن های روی نیزه را ببیند !

ممنون به خاطر تمام چادر هایی که از سر حامیان عدالت کشیدید تا ارزشهای اسلام زنده بماند !

ممنون به خاطر همه چیز مهم تر از همه به خاطر اینکه شما ابتلائی بودید برای امتحان ما برای آبدیده شدن فولاد وجودمان

و ما

این قول را به شما میدهیم که هیچ گاه و حتی در زیر آماج تهمت ها و توهین ها هرگز عدالت را به پای زیاده خواهان و مستکبران ذبح نخواهیم کرد !


[ چهارشنبه 88/3/20 ] [ 1:21 صبح ] [ دازاین ]

بالاخره بعد از گذشت 20 سال از پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی برای اولین بار در صدا و سیما شاهد برگزاری یک برنامه واقعا زنده بودیم .
اینکه فضای به واقع بسته رسانه ی ملی که محصول ومیراث مدیریت 10 ساله جناب محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی است به یکباره و در حضور میلیونی مردم و مهم تر از آن توسط رئیس جمهورشان شکسته شد ،اتفاق مبارکیست که شاید همگان قادر به درک عمق آن نباشند .
پیدایش یک طبقه اشرافیت سیاسی و اقتصادی که خود را به ناحق میراث دار تمام آنچه با خون شهیدان و مجاهدت مردمان مسلمان این دیار بدست آمده بود میدانست اتفاقی بود که زمزه های آن همیشه و در تمام طول این 20 سال از زبان مردم شنیده میشد . شاید عدم امکان اعتماد به آنچه از زبان عوام الناس به گوش میرسد تنها مرهمی بود برای این تردید که آیا در واقع نیز برخی از مسئولین و اطرافیانشان معیارهای جاویدان امام امت و آموزه های اسلام ناب را زیرپا گذاشته خود را محق در دستبرد به بیت المال دانسته و بی پروا از آن سهم میخواهند ؟
هرچند در سالهای اخیر و بواسطه ی توانایی پیدا کردن برای تفکیک میان اصل نظام و مقام عظمای ولایت با افراد و گروهها هرچند سابقه ای طولانی در انقلابی گری داشته باشند و همچنین دست یابی باواسطه و بی واسطه به اطلاعاتی که خبر از فاصله گرفتن از معیارهای حکمرانان اسلامی در میان برخی از سران نظام میداد و دست آخر مشاهده تجمل گرایی و اسراف و تبذیر در میان مسئولین و خانواده های آنان باعث شد که بر آن تردید فائق آمده و مطمئن شوم که بی شک تاریخ ما تکرار دوباره تاریخ صدر اسلام است با تمام تلخی ها و شیرینی هایش به استثنای این حقیقت که اینبار به جای اینکه زمام خلافت رسول الله به دست ناهالان بیفتد در دست سیدی از سلسله ی پاک امامان و خلف صالح حضرت روح الله است .
در هر حال رئیس جمهور فعلی ایران که ساده زیستی و پاک دامنیش آنقدر عیان و غیرقابل انکار است که حتی بی پرواترین و دروغ گو ترین مخالفانش نیز جرئت ورود به این حوزه را نداشته هیچگاه ندیده ام که ابهامی در ثروت او یا رانت بازی و پارتی بازی اطرافیانش مطرح کرده باشند مضافا بر تائیدات مقام معظم رهبری بر ساده زیستی رئیس جمهور و همچنین برخورد مردم با این واقعیت شاید محق ترین فرد برای درگیر شدن با مافیای قدرت و ثروت باشد چرا که اگر دامن فرد پاک نباشد هیچگاه به صرافت برخورد با مفسدان نخواهد افتاد که اگر اینچنین شود به منزله ی خودکشیست !
دکتر احمدی نژاد در سال 84 و در رقابت با افرادی مانند هاشمی و کروبی یکی از مهم ترین شعارهای خود را برخورد با مفسدان اقتصادی و قطع دست آنان از بیت المال عنوان کرد ،اینکه منصرف از افشای اسامی در عمل چقدر این وعده محقق شد را حقیر در این یادداشت قصد پاسخگویی ندارم هرچند بی هیچ تریدی ایمان دارم اگر دست زیاده خواهان از بیت المال کوتاه نمیشد قطعا امروز انتخابات شکل دیگری داشت و آرایش آن متفاوت می بود .
علت اصلی سکوت دکتر در رابطه با افشای اسامی شاید بیش از همه به مصالحی بر میگشت که استخوان در گلوی علی و خار در چشم او فرو کرد و 25 سال او را خانه نشین نمود ! اما بی شک این سکوت موجب نارضایتی بخشی از مردم و شکل گیری این تصور شد که یا احمدی نژاد دروغ میگوید و یا توان مقابله با مفسدان را ندارد ! هرچند برای آنان که کمی با مظلومیت های علی زمان آشنا باشند زدن این تهمت به رئیس جمهور روا نیست اما مردم مطالبات دارند در این حوزه که شاید از مهم ترین آنان همین افشای دست زرسالاران باشد .
به هر حال و بعد از گذشت 4 سال و در این سه ماه پایانی هجمه ی گسترده توهین و سیاه نمایی به دولت نهم شکل نویی به خود گرفته و تمام خطوط قرمز اخلاق و انصاف را درنوردید تا آنجا که رهبر معظم انقلاب صراحتا از این وضع در سفر کردستان ابزار نارضایتی کرده و به دفاع از دولت پرداخت. البته که مدعیان امروز خط امام و رهبری گوشی برای شنیدن کلام ولایت ندارند !
رئیس جمهور بالاخره و بعد از این دوران پرالتهاب پیش از انتخابات و در سفر به شهرستان ساوجبلاغ و بعد از آن در دیگر سفرها و نطق های خود وعده ی افشای نام برخی از مفسدان را داد البته اگر صلاح باشد . این ادعا که ابتدا مورد تمسخر رسانه های حامی نامزدهای رقیب قرار گرفت و در افواه عموم نیز در شکل ادعایی بی پایه در ابتدا تصور شد در قالب یک مناظره تلویزیونی با کاندیدای جریان اصلاحات رنگ حقیقت به خود گرفت و احمدی نژاد شجاعانه و صد البته در میان بهت و حیرت موسوی و مردم نام از کانونی ترین نقطه ی فساد در تمام این 20 سال را آورد و دست به اقدامی زد که شاید اگر او نبود حتی تصور تحقق آن نیز بیشتر به خیالی شبیه میبود ، بله احمدی نژاد بی پروا و با صراحت از هاشمی رفسنجانی و هزار فامیل نام برد !
قبل از پرداختن به مناظره و ذکر ان چند نکته ای که انگیزه اصلی نوشتن این وجیزه شد بپردازم این نکته را متذکر شوم که تاثیر این حرکت رئیس جمهور مکتبی در جامعه و در میان دولتمردان آنقدر عمیق است که اگر تعبیر انقلاب بر آن بنهیم اغراق نکرده ایم . حقیر خود شاهد دمیده شدن روح نشاط و آزادی در میان مردم فردای روز مناظره بودم خوشحالی که بیش تر از آنکه حاصل افشای نام خاندان فاسد هاشمی ها باشد مربوط به احساس آزادی و رفع بند بود چرا که آن ابهت پوشالی و ترس از بیان حقایق راجع به مافیای زر و زور به یکباره و با حمله احمدی نژاد به کانون فساد فرو ریخت شائبه ی ناپاکی اصل نظام و چهارچوب آن به اعتمادی زاید الوصف به رئیس جمهور و رهبری تبدیل شد خصوصا آنکه حضرت ایشان در سخنرانی مرقد امام خود انتقادی جدی از این حرکت انقلابی نفرمودند و شاید تنها طرفین را به آرامش فرا خواندند و همین میزان از افشاگری را کافی دانستند . در حالی که ایشان در موضوعاتی از این کوچک تر و راجع به افرادی به مراتبی در سطوح پایین تر اظهارنظرهایی بسیار صریح و تند داشته اند حال آنکه در شب مناظره انگشت اتهام احمدی نژاد به سمت یکی از باسابقه ترین انقلابیون ایران بود که اگر ادعاهای احمدی نژاد دروغ و کذب میبود قطعا معظم له برخوردی جدی حتی در حد عزل و محاکمه می فرمودند حال انکه حتی در بخشی از سخنان خود تهمت های ناروای موسوی راجع به سیاست خارجی و مسئله فلسطین را رد کرده عملا موضعی صریح در این خصوص گرفتند .
به هر تقدیر احمدی نژاد کار خود را کرد و اگر تا دیروز دست این ناهلان را از بیت المال کوتاه کرده بود امروز ابهت پوشالی انها را فروریخت تا برای همیشه مردم تفکیکی میان این جرثومه های فساد اصل نورانی نظام اسلامی قائل شده و اعتمادشان فزونی بگیرد .
قبل از پرداختن به اصل مناظره شما را به خواندن این 2 خبر دعوت میکنم ،هرچند ممکن است ظاهرا صحت و ثقم این اخبار زیر سوال باشد اما انچه هست این ادعاها در عمل رنگ حقیقت به خود گرفته اند و نامزدهای رقیب جریان احمدی نژاد طبق برنامه ای از پیش تعیین شده سعی در تخریب کاندیدای مردمی دارند حال آنکه از این حقیقت غافلند، دست خدا با بندگان صالح خویش است .
تقسیم کار سه رقیب احمدی نژاد برای مناظره

تیم 14 نفره برای مناظره بااحمدی‏نژاد
و اما نکات مناظره :
1. اولین نکته ای که بیش از همه در مناظره خودنمایی میکرد عدم پاسخگویی موسوی به سوالات احمدی نژاد بود . موسوی که ناشیانه فقط ماموریت از پیش تعیین شده خویش برای نقد سیاست خارجی دولت را پیش میگرفت بی توجه به سوالات کلیدی احمدی نژاد مانند کسی که نمیشنود تنها به تکرار ادعاهای واهی خویش مبنی بر تحقیر عزت ایران ادامه میداد که آنهم امروز و در بیانات کوبنده رهبر انقلاب به یکباره فروریخت !
2. احمدی نژاد تقریبا به اکثر سوالات مطرح شده از سوی موسوی پاسخ گفت . از هولوکاست و آزادی سربازان انگلیسی گرفته تا کردان و محصولی و دانشجویان ستاره دار . هرچند شخصا معتقدم که عوام فریبی موسوی در این عرصه نیز نمایان میشود که او تنها به مطرح ساختن ابهامات پرداخت که نه پشتوانه ی کارشناسی داشت و نه مستندات معتبر و تنها دامن زدن به برخی سوالات عمومی بود که بارها و با دلیل و مدرک از سوی حامیان احمدی نژاد پاسخ گفته شده بود .
3. تسلط احمدی نژاد بر مناظره و سخن گویی که حتی موجب اعتراف مصاحبه گر سی ان ان شده بود و او را شهبده باز خوانده بود از همان ابتدا باعث تشویش و التهاب در موسوی شده بود به نحوی که تنها در بخش پایانی مناظره و آنجا که ابهامی راجع به مدرک تحصیلی رهنورد مطرح شد (هنوز هیچ کس به این سوال پاسخ نداده است و تنها به هوچی گری و شانتاژ پیرامون آن پرداخته اند ) موسوی بدلیل عصبانیت کمی بر آن التهاب در ظاهر فائق آمد . نفس نفس زدن و سخن گفتن ناپیوسته و بی ربط در برخی موارد که حتی فهم منظور موسوی از جملات را سخت میکرد حجت را بر همه تمام کرد و به این پیش بینی حجاریان ایمان آوردند که اگر موسوی نیاید 3 بر صفر و اگر بیاید 6 بر صفر شکست خواهد خورد !
4. احمدی نژاد صراحتا در مناظره اعلام کرد که نتها موسوی را رقیب خود نماند بلکه کاندیداهای دیگر را نیز همه بازیگران بازی میداند که مهره گردان آن اکبر هاشمی رفسنجانی است و در حقیقت او با جریان اصلی فساد در کشور درگیر شده است . هرچند احمدی نژاد برای این ادعای خود دلایلی مستندی نیز ارائه کرد اما فهم این معنا نیاز به کنکاش فراوان نداشته و تامین های مالی و لجستیکی خاندان هاشمی ، حمایت بی پروای دانشگاه آزاد از رقبای احمدی نژاد ، سخنرانی های سخیف و توهین آمیز فائزه هاشمی ، سابقه تاریخی نسبت به هاشمی و موسوی در دوران نخست وزیری که در خاطرات هاشمی مشهود است و در واقع  نشان میدهد که موسوی بیش از آنکه نخست وزیر رئیس جمهور وقت باشد به هاشمی پاسخگو بوده است و از همه مهم تر پیوند عمیق فکری و سیاسی این جریانات با هم و مخالفت علنی آنها با دولت که موجب آشکار شدن وحت درونی انها شده است دلایل دیگری برای مدعای به حق احمدی نژاد است .
5. از نکات جالب مناظره تاکید احمدی نژاد بر خدمات صورت گرفته در دولت های گذشته بود بر عکس کاندیدای رقیب که به گونه ای عمل میکند که گویی ما امروز حتی نان نیز برای خوردن نداریم و هیچ پیشرفتی برای کشور در این 4 سال صورت نپذرفته است حال انکه آمارها گزارشات رسمی داخلی و خارجی و اظهارات صریح مقام معظم رهبری راجع به دولت کذب بودن این نحوه برخورد را آشکار میکند .
6. اطلاعات موسوی اگر نگوئیم او عمدا دورغ میگفت حاکی از عدم آشنایی او با وضعیت کشور و عدم صحت اظهاراتش داشت هرچند که به گفته مقام معظم رهبری انسان نمیتواند باور کند این سخنان از روی صدق و صفا بیان شود .
در هر حال بی شک پیروز مناظره 13 خرداد احمدی نژاد بود و این را میشد امروز به راحتی وبدون پخش نظرسنجی در گوشه گوشه شهر مشاهده کرد . هرچند جریان فساد بیکار نخواهد نشست (که ننشته است !) و با طرح اتهامات و ادعاهای دروغ سعی در بی اثر کردن موج ایجاد شده در پس این انقلاب خواهد کرد اما بی هیچ تردیدی معتقدم که دوران این جریان به پایان رسیده است و ما هم اکنون در طلیعه ی صبحی تازه از انقلاب اسلامی هستیم !

پی نوشت :

اینم یه حرف دل !


[ جمعه 88/3/15 ] [ 8:37 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله الحق

متن زیر گفتگوی خبرگزاری رجانیوز با دکتر جباری است . هرچند میتوانستم به جای درج متن کامل آن در قالب یک یادداشت جدید لینک آنرا در باکس بگذارم اما به دلیل عمق و اهمیت مطالب مطروحه از جانب جناب استاد جباری تصمیم بر آن شد که میبینید .

حتما بخوانید و حتما با دقت ! منصرف از جنجال های انتخاباتی این متنیست برای انتخابات منتهی فراتر از ژورنال های دم دستی !

:

آنچه می خوانید گفتگوی مکتوب رجانیوز با دکتر اکبر جباری، استاد فلسفه و عرفان نظری و شاگرد مرحوم عباس معارف است. وی در این گفتگو مهمترین مشخصه دکتر احمدی‌نژاد را مبارزه با سرمایه‌داری دانسته و دلایل همسویی روشنفکران و خوانندگان پاپ با مهدی کروبی را بررسی کرده است.

به سیاق دیگر مقالات و مصاحبه های این استاد دانشگاه، وی ابتدا با زبانی فلسفی بحث را مقدمه چینی می کند و سپس به صراحت نسبت به جریان‌ها و افراد حاضر در فضای انتخابات، به ارائه نظر می‏پردازد.

به عنوان سؤال اول، مقوله انتخابات را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عرصه‌ی انتخابات، عرصه‌ی ظهور است. ناپیداها و ناگفته‌هایی که تنها در فضای انتخابات مجالی برای ظهور می‌یابند. البته این ظهورات همواره اصیل نیست. گاه در کسوت فریب و گاه در خلعت بلاهت می‌توان این ناپیداها را دید. آنچه اصالت دارد، این ظهور است. اگر پیش از این، «فریب» و «بلاهت» در قامت تنگ حزبی و سیاسی رخ نمایی می‌کرد، در عرصه‌ی انتخابات شاهد شعبدهایی می‌شویم که به دلیل ناهمگونی با فضای پیش از انتخابات غیر قابل فهم و تفسیر می‌نماید. (مانند حمایت منورالفکران لائیک از یک روحانی و حمایت سرمایه داران و احزاب سیاسی لیبرال از یک چپِ شرمگین) اما این غیرقابل فهم بودن و تفسیر ناپذیری، چیزی نیست مگر ظهور یک تنِ لخت و عریان. و چون دیدن عریانی و لختی کمی نامتعارف می‌نماید، لذا تفسیر ناپذیر جلوه می‌کند. هیچ امر دشواری وجود ندارد. هیچ واقعه‌ی مهمی رخ نداده است. همه چیز آنچنان است که هست. تنها لختی و عریانی ما را دچار حیرت کرده است.

با این حساب انتخابات اخیر عرصه‌ی ظهور چه چیزهایی است؟ یا مسائلی که پیشتر پوشیده بود و اکنون هویدا شده چیست؟

سه کاندیدا درمقابل رئیس جمهور فعلی که او نیز کاندیدا است، صف آرایی کرده‌اند. هر 3 کاندیدا، به‌رغم وجوه افتراقشان با یکدیگر، در حذف و انهدام رئیس جمهور کنونی متفق‌القولند. اینان، احمدی‌نژاد را چون «شبحی» می‌دانند که باید از دست وی خلاصی یابند. اما به‌راستی این شبح کیست؟

پیش از آنکه بخواهیم یک شبح را بشناسیم، باید بدانیم چگونه یک شبح دیده می‌شود؟ آیا اشباح را می‌توان به دید آورد؟ شبح چیزی است که هم هست و هم نیست. هم به دید می‌آید و هم از دیده پنهان می‌شود. این رویه و مشی دوگانه اشباح هم ناظران را به سردرگمی وا می‌دارد و هم غافلان از او را به خواب غفلت می‌کشاند. رقیبان احمدی‌نژاد او را چون شبح دیده‌اند. آن‌ها به دنبال مفرّی هستند تا از سایه‌ی این شبح خارج شوند. پس تمنّای ناظران شبح چیزی جز غفلت نیست. کسانی که شبح دیده‌اند، جز «نا-دیدن» و غفلت راهی ندارند. «نا-دیدن» چیزی غیراز «ندیدن» است. «نا-دیدن»، دیدنی با تأخیر است. شبح روزی دیده خواهد شد، باید کاری کرد که این دیدن به تأخیر افتد. باید کاری کرد تا شبح هم اینک دیده نشود. باید با طرح غلط مسأله این «نا-دیدن» را عملی کرد و اینگونه از دست شبح خلاص شد.

اما این «نادیدن» صرفاً «نا-دیدن» باقی خواهد ماند. و هرگز توان حذف شبح را نخواهد داشت. شبح همواره برای این ناظران چونان شبح خواهد ماند و «نا-دیدن» مشی رقیبان خواهد بود تا به آرامی در جمع غافلان شبح بخزند.

خزیدن به وادی غفلت «نا-دیدن» در انتخابات اخیر، مشی عریانی و آشکارگی رقیبان است. حمایت برخی منورالفکران از حجه الاسلام کروبی، (در عین ناباوری) از یکسو، و تأویل متن بی‌معنا و مهمل میرحسین موسوی توسط جریانهای سیاسی لیبرال و سرمایهداران اقتصادی از سوی دیگر، همان آشگارگی و عریانی است که دلالت به آن «نا-دیدن» دارد. «نا-دیدن» شبح در طرح غلط مسأله خود را عیان می‌کند.

مسأله‌ی رقیبان این شبح آنچنان که مینمایند، مسأله‌ی دمکراسی نیست. مسأله‌ی سرمایه‌داری است. درد پنهان رقیبان و وحشت این شبح زدگان، فروپاشی سرمایه‌داری در ایران است. اگر این شبح 4 سال دیگر بر سر قدرت باقی بماند، شاید دیگر اثری از سرمایه‌داری باقی نماند. 16 سال برای تثبیت سرمایه‌داری در ایران گویا زمان چندان کافی نبود که 4 سال دولت احمدی‌نژاد توانست پایه‌های توخالی و پوسیده‌ی آنرا بلرزاند.

شاید تنها در چارچوب این پاردایم (و شاید ضد پاردایم) بتوان این مشی مضحک و ریاکارانه‌ی موجود در صف‌بندی سیاسی اخیر را فهم نمود. حمایت منورالفکران لائیک از یک روحانی، و قرائت بی‌بنیاد مؤولان سیاسی و اقتصادی سرمایه‌دار از یک چپ شرمنده، شعبده‌ای است که نشان از این مضحکه و ریاکاری دارد که دامن 2 گروه سیاستمدار و منورالفکر را همزمان گرفته است. سیاسیّون و منورالفکران 2 گروهی که در این شعبده هست و نیست خود را در «نا-دیدن» این شبح یافته‌اند.

در این شعبده دیگر مهم نیست که احمدی‌نژاد پیروز اتنخابات خواهد بود یا نه، بل آنچه مهم است شبحی است که حیات بی‌بنیاد و سست سیاستورزان کهنه کار و منورالفکران همواره عقب مانده را تهدید می‌کند.

احمدی‌نژاد همواره چونان شبحی برای این رقیبان خواهد بود. شبحی که توانست یک شبه خواب خوش سرمایه‌داری رقیبان را پریشان سازد. رقیبانی که برغم اختلافاتشان، رویای واحدی داشتند. سرمایه‌داری در ایران با شبح احمدی‌نژاد چه خواهد کرد. آیا جز این «نا-دیدن» راه دیگری دارد؟

از این همه می‌توان به عریانی‌های دیگری نیز رسید. همسخنی سرمایه‌داری و منورالفکری نشان می‌دهد که چگونه این قوم پتیاره در ایران، همواره جاده صافکن سرمایه‌داری بوده است، چراکه منورالفکری ایرانی، چیزی جز ابزار سرمایه داری نبوده است.

حضور جریان‏های سیاسی و مرزبندی‌های جدید را درون این چارچوب چگونه می‏توان تفسیر کرد؟

همانطور که گفتم، انتخابات اخیر مرز بندیهای سیاسی را شفاف کرده است. حقایقی در این مرزبندی جدید آشکار شده است. هر کسی نوع خود را یافته است و تفاوتهای ظاهری در اشتراکات باطنی به وحدت رسیده است. اگر تا چند ماه پیش تصور حامیان نوستالوژیک میرحسین، مسبب اصلی سکوت ممتد او و خانه نشینی او را آقای هاشمی میدانستند، امروز آن دشمنی بدل به دوستی شده است.

به نظر شما حمایت آقای هاشمی از آقای موسوی را چگونه باید تفسیر کرد؟

اگر از ظواهر عبور کنیم، به راحتی می‌توانیم وحدت را فهم کنیم. میرحسین سکوت کرده بود برای آنکه حرفی برای گفتن نداشت. میرحسین لوح نانوشته‌ای بود که در طول 16 سال دولتین هاشمی- خاتمی نوشته شد. اساساً اگر هم تقابلی میان موسوی و هاشمی وجود داشت، این تقابل از جنس تقابل یک متن با یک صفحه‌ی خالی بود. متن میرحسین پس از نخست وزیری نوشته شد. هویت موسوی را دیگران نوشته‌اند. مرحسین آیینه‌ای است که هاشمی خود را در او می‌یابد. آیینه هیچ صورتی ندارد مگر آن صورتی که در برابر او ایستاده است. اگر تقابل هاشمی با موسوی مانند تقابل آیینه و فرد ایستاده در برابر آیینه باشد ، آنگاه می‌توانیم پی به معنای این حمایت ببریم.

حمایت جریان روشنفکری از آقای کروبی را چگونه تحلیل می‌کنید؟

منورالفکران ایران هیچگاه فضای رعب و وحشت زمان آقای هاشمی را از یاد نخواهند برد. گرچه در سطح ناخودآگاه و باطنشان وحدتی میان اندیشههای منورالفکری و هاشمی وجود دارد، اما در سطح خودآگاه و ظاهر، اختلافاتشان منجر به تصمیم گیری میشود. نفرت جریان منورالفکری در سطح خودآگاه از فضای فرهنگی بسته در زمان آقای هاشمی منجر به شکافی میشود که هیچگاه در سطح ظاهر نمیتوان تصور نمود که آقای عبدالکریم سروش روزی با آقای هاشمی و موسوی همسخن شود. اینان باید همواره اختلافات ظاهری خود را حفظ کنند.

منورالفکری ایران یکبار دیگر ماهیت مبتذل خود را آشکار میکند. این اتفاقی نیست که هم خواننده مبتذلی مانند «ساسی مانکن» از کروبی دفاع کند و هم منورالفکری مانند عبدالکریم سروش و بابک احمدی. گویا هم «ساسی مانکن» و هم منورالفکران به صرافت طبع دریافته‌اند که حمایت از کروبی، حمایت از یک هویت واحد است. البته منورالفکری به خوبی بر این نکته واقف است که هرگونه تغییر و تحول عمیق در جامعه ولو در جهت سرمایه‌داری و لیبرالیسم باید از رهگذر روحانیت انجام پذیرد. اگر قرار باشد لیبرالیسم در ایران حاکم شود، اگر قرار باشد ریشه‌ی روحانیت در ایران زده شود، این امر باید به دست یک روحانی انجام پذیرد. منورالفکری پی به اهمیت نقش روحانیت در تاریخ این سرزمین برده است.

به نظر شما چرا جریان اصلاحات نتوانست بین کروبی و موسوی به وحدت برسد؟

ببینید اصلاحات در ایران یک «وانموده» بود. «وانموده» را دقیقاً معادل «simulacrum» به معنای بودریایی میدانم. وانموده غیر از تظاهر است. میگویند اصلاحات دغدغه‌ی آزادی داشت نه عدالت! اما من بر این باورم که ایشان حتی دغدغه‌ی آزادی هم نداشتند. البته آزادی خواهی اصلاح طلبان از جنس تظاهر هم نبود، بلکه «وانمودگی» بود که باید تفاوت این دو را به دقت ملاحظه کنیم.

وقتی کسی بیمار نباشد و خود را به مریضی بزند، و به اصطلاح «تمارض» نماید، علمی وجود دارد به نام پزشکی که می‌تواند این تمارض را تشخیص دهد و حقیقت را آشکار سازد. اما اگر کسی بیمار نباشد و خود را به بیماری بزند و در عین حال علائمی از آن بیماری را در خود «تولید» کند دیگر کدام علو می‌توان مرز دروغ و حقیقت را کشف کند؟ اینجا آنچه اتفاق افتاده دیگر نه «تظاهر» بلکه «وانمودگی» است. یک وانموده مرز حقیقت و دروغ را پنهان میکند. برای همین است که بودریار میگوید: «وانموده هرگز آن چیزی نیست که حقیقت را پنهان میدارد- وانموده حقیقتی است که عدم حقیقت را پنهان میدارد. وانموده حقیقی است»

اصلاح طلبان نه «تظاهر» به آزادی بلکه «وانمود» به آزادی می‌کردند. از همین رو اگر امروز هم از زبان میرحسین دم از عدالت بزنند این دم زدن نیز «وانمودن» به عدالت است. لذا اساساً نمی‌توان اصلاح طلبی را درون پارادایم «آزادی- عدالت» معنا کرد. تنها پارادایم قابل فبول برای فهم اصلاحات پارادایم «وانمودگی» است. اصلاح طلبی در ایران رونوشتی از سرگذشت غمناک و در عین حال «کمیک» منورالفکری بود. اصلاح طلبان در «وانمودگی» خود نه هرگز از بین خواهند رفت و نه در تعیین مقدّرات این مرز و بوم نقش ایفا خواهند کرد. اصلاحات به مثابه یک وانموده باقی خواهد ماند تا بستری باشد برای حیات وانموده‌ی منورالفکری کمیک – تراژیک ایران.

این هجمه‌ی شدید کاندیداها علیه آقای احمدی‌نژاد را چگونه تفسیر می‌کنید؟

جباری: کاملاً طبیعی و قابل پیش‌بینی بود. پس از 2 دهه حاکمیت سرمایه‌داری و سرمایه سالاری در ایران، فردی متفاوت با قدرتمندان و سیاستمداران، از بستر مردم و با ادبیاتی مردمی وارد عرصه‌ی قدرت شده است. آنچه را که مخافان با عنوان مذموم «پوپولیست» یاد می‌کنند، برای احمدی‌نژاد یک نقطه‌ی اتکا و با اهمیت است. اگر پوپولیسم به معنای مردمی بودن است این نه تنها مذموم نبود بلکه، بسیار ممدوح و قابل ستایش است.

شاید تصور شود که من آقای احمدی‌نژاد را به طور مطلق تأیید می‌کنم، البته هیچ انسانی را نمی‌توان بطور مطلق تأیید کرد مگر انسان کامل. بلکه میخواهم در باب وضعیتی سخن بگویم که امروز در این هجمه‎ها خودنمایی می‌کند. در هیچ دوره‌ای ما به این اندازه شاهد حمله به یک رئیس جمهور نبودیم. حجم پیامکهایی که علیه احمدی‌نژاد ساخته می‌شد و به‌طور گسترده در بین مردم پخش می‌شد. مجلس به اصطلاح «اصولگرا» چگونه طرح‌های دولت را منتفی می‌ساخت. طرح تحول اقتصادی احمدی‌نژاد چگونه توسط مجلس مسخ شد و سپس به کناری گذاشته شد. مجمع تشخیص مصلحت نظام از یکسو، قوه‌ی قضاییه از سوی دیگر و گروههای فشار و جریانهای ذی‌نفوذ همگی در مخالفت با احمدی‌نژاد همسخن بودند و از هیچ فرصتی برای تخریب نگذشتند. وقتی رئیس جمهور در اروپا در حال سخنرانی بر علیه نژاد پرستی است، قوه قضاییه خبر از دستگیری یک خبرنگار زن آمریکایی می‌دهد تا توجه جهانیان را به مسأله حقوق بشر در ایران جلب کند. در چنین شرایطی هر کودک نابالغ هم می‌داند که اعلام چنین اخباری آنهم در چنین شرایطی جز تخریب رئیس جمهور آن کشور نیست.

به هر حال حجم وسیع مخالفان احمدی‌نژاد این تصور را ایجاد می‌کند که او در اشتباه است و دیگران محقاند. آیا اکثریت نمیتواند محق باشد؟

اول آنکه این اکثریتی که شما می‌گویید، اکثریت جریانهای سیاسی هستند. نه اکثریت مردم. اکثریت مردم پای صندوقها نظرشان را اعلام خواهند کرد. دوم اینکه اگر مردم از این جریانهای سیاسی دل خوشی داشتند، بار دیگر به جانب آن‌ها اقبال نشان می‌دادند. چرا آقای خاتمی نیامد. حال آنکه ایشان بطور جدی قصد حضور داشت؟ بنده عرض می‌کنم که عدم حضور ایشان در انتخابات و پنهان شدن در پس آقای موسوی، هرگز به خاطر حمایت از موسوی نبود. بلکه ایشان صدای «نه» ملت را شنید و فرار را بر قرار ترجیح داد. آمار و نظرسنجی‌ها امری نبود که آقای خاتمی بخواهد از کنارشان بی‌تفاوت عبور کند. کاملاً مطلع بودند که مردم به او «نه» خواهند گفت. احمدی‌نژاد برای مردم چیزی از جنس خودشان است. او اگر به دلیل کارشکنی‌ها و اخلال مخالفان، نتواند در بهبود اقتصاد کشور توفیقی یابد، با این‌حال مردم تفکر اقتصادی او را می‌پسندند.

باید صریحاً بگویم دعوای مخالفان احمدی‌نژاد با او نه بر سر دمکراسی و آزادی بلکه بر سر سرمایه‌داری و اقتصاد است. احمدی‌نژاد نه در واردات «چای» دستی دارد. نه بنگاههای اقتصادی از او حمایت می‌کنند، نه حزب یا کارخانهای دارد که «اعتماد» جریانها را به خود جلب کند. مخالفان احمدی‌نژاد را خطری برای منافع اقتصادی خود میبینند. امیدوارم احمدی‌نژاد پس از انتخابات برخی از حقایق پس پرده درباب وضعیت اقتصادی برخی رجال را افشا کند. رجالی که طعم شیرین دنیا را چشیدهاند و فساد تا مغز استخوانشان رخنه کرده است.

با این وصف نتیجه‌ی انتخابات را چگونه می‌بینید؟

هیچ اهمیتی ندارد. گرچه معتقدم بسیاری از حامیان میرحسین در نهایت به احمدی‌نژاد روی خواهند آورد و به او رأی خواهند داد. چراکه به نظرم میرحسین امروزه کمی بدل به «مد» شده است. هرکسی که با ادا و اطوار اصلاح طلبان آشنا باشد پی به پوچی این روبانهای سبز خواهد برد. معتقدم اندیشه بر «مد» غلبه خواهد کرد. ولی با اینحال نتیجه هرچه باشد یک حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت و آن اینکه به هرحال احمدی‌نژاد چونان شبحی بر سر سرمایه‌داری خواهد ایستاد تا خواب خوش از چشمان این زالوصفتان بگیرد.


[ چهارشنبه 88/3/13 ] [ 7:30 عصر ] [ دازاین ]
بسم الله
زمانی که تفاوت ها و تعارضات میان جبهه های سیاسی و افراد برآمده از دل آنها از سطح نقدهای کارشناسی و مدیریتی بیرون رفته و تعارضات شکل اساسی و بنیانی به خود میگیرد آنگاه است که بحث از صف بندی های همیشگی حق و باطل به میان می آید . چرا که امکان جمع دو نوع عقیده و طرز تفکر که در مبانی ناسازگارند در جبهه حق یا باطل از نظر عقلی ممتنع است و در صورتیکه دو گروه به ظاهر متفاوت و باعقاید ناهمسان در این گونه عرصه ها دست دوستی به هم می دهند قطعا باید به دنبال کشف وجوه مشترک بنیادین فکری و عقیدتی میان آن دو باشیم و تفاوت های ظاهری و سطحی ما را گمراه نسازد .
اتفاقی که امروز در عرصه ی سیاسی و انتخاباتی ایران اسلامی افتاده است دقیقا همان حکایتیست که گذشت ! طیف گسترده ای از نیروهای ملی – مذهبی گرفته تا آنهایی که خود را لیبرال دموکرات مسلمان ( اصل بیان این ترکیب نشان از فهم غلط و ضعیف گوینده آن دارد ! ) میخوانند و حتی گروهی از به ظاهر اصول گرایان که مدعی پیروی از خط امام و رهبری هستند در یک جبهه قرار گرفته یکصدا فریاد نه احمدی نژاد ! را سر میدهند . جالب آنجاست که این فریاد را چندی قبل در زبان رسانه ها و سیاسیون آن ور آبی نیز میشنیدیم ، علت این تقارن شعار و هدف را خودتان حدس بزنید !
آنچه که مسلم است اینست که تعارضات دو جبهه نه در حد تفاوت های سطحی و تاکتیکی (مانند آنچه در آمریکا وجود دارد ) بلکه در عمق و مبانی بوده و دعوای اقتصاد و سیاست خارجی و ... اگر نگوئیم تبلیغاتی عوام فریبانه بیش نیست تاثیری بسیار اندک بر گروه قلیلی از این مخالفان دارد .
نکته ی دیگر آنست که نقدها و یا بهتر است بگوئیم تخریب های صورت گرفته از سوی جریان فوق الذکر ( نه احمدی نژاد !) فاقد مبانی آماری و مستند قوی بوده بیش تر به تحلیل ها و شایعات رایج در افواه عمومی شباهت دارد ( حقیر قصد تبرئه دولت از تمام اشتباهات را به هیچ وجه ندارم) هرچند آنهم بسیار اندک است و آقایان ترجیح  میدهند در میتینگ های تبلیغاتی هرچه بیش تر دست بر روی مسائل هیجانی و شعاری زده و مسابقه ی ناپسندی را در تخریب و توهین نسبت به دولت و شخص رئیس جمهور شروع کرده اند ! ( شاید بی دلیل نیست که کمتر تن به مناظرات کارشناسی میدهند و حتی آنجا هم دست از کلی گویی و شعار دادن بر نمیدارند .)
پس مشخص شد که پیش فرض ما در عرصه انتخابات تعارضات عمیق و ریشه ای در گفتمان هاست و آنچه از صندوق های رای بیرون می آید پیروزی یک اندیشه و تفکر در مقبولیت یافتن میان مردم است نه روش ها و متدولوژی های اقتصادی و برنامه های توسعه و رفاه ( هرچند اصل این اهداف و مطرح شدنشان از سوی برخی از کاندیدا ها نشان از دور شدن این گروه ها از آرمان های اسلام و انقلاب دارد – برای مطالعه به کتاب ارزشمند توسعه و مبانی تمدن غرب نوشته شهید سید مرتضی آوینی مراجعه کنید .) و شاید به همین دلیل است که جناب میرحسین موسوی از دادن برنامه مدون و مشخص امتناع میکنند و بیشتر از آنکه روی وجوه ایجابی برنامه ی خویش تمرکز کنند بر روی تخریب حریف سرمایه گذاری نموده اند .
به هر تقدیر حتی بعد از قبول تعارضات گفتمانی باید برای اثبات حقانیت گفتمان احمدی نژاد و حامیان او دلایلی محکمه پسند ارائه کنیم تا مطمئن شویم که نسبت دولت نهم و شخص رئیس جمهور با آرمانهای بلند مذهب حقه شیعه و اهداف عالیه امام رضوان الله تعالی علیه نه تنها تقابل نیست بلکه این دولت هرچه بیشتر در جهت این افقها پیش رفته است . (و صد البته در صورت اثبات این امر خود به خود باطل بودن جبهه مقابل ثابت خواهد بود ولی ما باز هم دلایلی و مستنداتی برای اثبات عدم صداقت و در برخی موارد حتی عدم مسلمانی این مدعیان دروغین خط امام و رهبری ارائه خواهیم کرد .)
بهتر آن دیدیم که برای بررسی گفتمان و عملکرد دولت نهم قبل از همه به سراغ بیانات ارزشمند ولی فقیه  و رهبر معظم انقلاب برویم چرا که او معیاری حی برای تشخیص اسلام ناب محمدی ست :
- در دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران  8 /6 /84 : « ‍... عدالت محور بودن این دولت حرف بزرگی است ؛ طرح این شعار بعنوان محور حرکت دولت یک کار جدید است ؛ خودش یک تحول است ؛ به این پایبند باشید . »
- در دیدار اعضای هیئت دولت 17/7/84 : « ... از اول انقلاب دولتهای ما به خصوص وقتی که تازه نفس اند – این دولت شعارهای صریح و روشنی هم در دلبستگی به مبانی انقلاب دارد ، دیگر بیشتر – مخالفانی دارند ، هم مخالفان بیرونی و هم مخافان داخلی . جو سازی میکنند ، شایعه پراکنی میکنند ، منفی بافی میکنند ، دروغ پخش میکنند احیانا در صحنه ی عمل و در کارهای میدانی کارشکنی میکنند .  »
- در دیدار عمومی مردم قم 19/10/84 :  « امروز بعد از بیست و هفت سال که از آغاز نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است ، شما می بینید که رایحه خدمتگزاری به مردم با تکیه بر شعارهای انقلاب در سرتاسر کشور استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری ، شعار پاسخگویی ، شعار ساده زیستی ، شعار عدالت طلبی از شعارهای رایج است . این برکت انقلاب است . »
- در دیدار پرسنل نیروی هوایی 18/11/84 : « اقدام رئیس جمهور در صدور بیانیه و دستور به سازمان انرژی اتمی ، درست همان چیزی بود که متناسب با عزت و اقتدار این ملت بود . »
- در صحن جامع رضوی 1/1/85 : « این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار بر آن است که همه توان را میدان بیاورد . »
- در سخنرانی هفدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (قدس سره) 14/3/85 : « امروز دولت ما یکی از محبوب ترین دولت ها بعد از مشروطه تا امروز است . در طول این صد سال . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 6/6/85 : « ... شعارهای دولت و مسئولان و اهداف تعیین شده آنان کاملا با مبانی انقلاب و با مبانی اعلام شده امام عزیز ما منطبق است ... مردم به دولت اعتماد دارند ؛ دولت خود را جزو مردم میداند و می شمارد . این دولت به عنوان یک دولت اصولگرا شناخته شده و رفتار و تلاشی هم که تا امروز نشان داده و آنچه در عمل و قولش منعکس است همین اصولگرایی را نشان میدهد . »
- در دیدار دانشجویان نمونه و نمایندگان تشکل های مختلف دانشجویی 25/7/85 : « حالا بعد از گذشت بیست و شش ، هفت سال ، دولتی در سر کار می آید که شعار های رئیس جمهورش – که موجب محبوبیت او در بین مردم است – همان شعارهای امام است . »
- در دیدار مردم شاهرود 25/8/85 : « امروز همت مسئولان دولتی در پیمودن راههای طولانی و دشوار به سمت هدف های انقلاب ، از دوران های گذشته بیشتر است . »
- در دیدار مردم گرمسار 21/8/85 :  « خوشبختانه یک دولت مردمی و پایبند به ارزش های دینی هم سر کار است . خود رئیس جمهور با شیوه و منش مردمی ، با ساده زیستی با دلبستگی کامل به ارزش های اسلامی ، با شجاعت و اعتماد به نفس در میان کار و تلاش است . »
- در اجتماع بزرگ مردم و زوار حرم مطهر رضوی 1/1/86 : « ... این جهت گیری های دینی و این ارزش گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد ( خطاب به دولت نهم ) ... »
- در دیدار رئیس جمهور ، مسئولان و کارگزاران نظام 9/4/84 : « ... با انتخاب ملت ایران ، دولتی سر کار آمده است که شعارهای اصلی انقلاب ، شعارهای اساسی و اصولی اوست . گفتمان و مفاهیم انقلاب اسلامی ، امروز گفتمان رایج و غالب است . »
- در دیدار هیات دولت به مناسبت هفته دولت 4/6/86 : « اولا مسئله ی پایبندی به اصول و ارزش هاست که خیلی شاخص مهمی است . دولت ،هم در قول و شعار – که مهم است – و هم در عمل نشان می دهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است . پس شعارهای شما ، فضای اصولگرایی و فضای ارزش های انقلابی و وفاداری به مبانی انقلاب را بر جامعه حاکم کرده است ؛ این خیلی چیز با ارزشی است . »
- در دیدار عمومی ابرکوه 15/10/86 : « ... یک خدمت بزرگشان هم علاوه بر خدمات مادی و عمرانی و رسیدگی به امور مردم ،همین است که شعارهای انقلاب را ، ارزش های انقلاب را سر دست میگرند ، به آنها افتخار میکنند ؛ این خیلی مهم است . »
- در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت 2/6/87 : « خصوصیت و امتیاز دوم که در این دولت هست و شعار و گفتمان کلی این دولت است که منطبق بر شعار و گفتمان امام و انقلاب است ، این خیلی چیز باارزشی است . این را هیچکس نمیتواند نادیده بگیرد . هر دلبسته به انقلاب این را قدر میداند ... استکبار ستیزی در این دولت تشخص و تمیز پیدا کرد ... روند غرب باوری و غربزدگی را که متاسفانه داشت در بدنه مجموعه های دولتی نفوذ میکرد متوفق گردید ؛ این چیز مهمی است ... گرایش های سکولاریستی که باز داشت در بدنه مجموعه مدیران کشور نفوذ میکرد جلویش گرفته شد ... بطور خلاصه گفتمان عمومی دولت اینهاست : زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام ؛ و مقابله با کسانی که میخواستند این ارزشها و این مفاهیم اساسی را منسوخ کنند ، یا از بین ببرند یا ادعا می کردند که منسوخ شده  و از بین رفته ، این چیز با ارزشی است . »
هر چند نگارنده بر این اعتقاد است که عاقلان را اشارتی کافیست و مطالعه ی همین بخش کوتاه از بیانات معظم له راجع به دولت خدمتگزار وافی مقصود است و منظور نظر حقیر را راجع به التزام عملی و نظری این مجموعه به گفتمان های کلیدی امام امت و آموزه های اساسی دین مبین اسلام نشان میدهد منتهی بدلیل اینکه بیان بخشی از عملکرد های دولت که در راستای این نوع از عقیده وبرآمده از این جهان بینی اصیل میباشد را بیان میکنیم . بدیهی ست که ما تنها در مقام بیان آنچه وجهه انقلابی  و دینی آن بارزتر است هستیم و نه بدنبال ارائه کردن لیستی از خدمات و برکات این دولت که هم این مقال جای آن نیست و هم در جای دیگر بیان شده است .
- زنده کردن شعار « اسرائیل باید از بین برود » حضرت امام خمینی (قدس سره) و طرح راه حلی منطقی و منصفانه برای حل مسئله فلسطین به جای عقب نشینی از آرمانهای امام امت و پرداختن صرف به توسعه سیاسی و اقتصادی .
- زیر سوال بردن مشروعیت رژیم اشغالگر قدس با بیان مسئله هولوکاست که باعث تشکیک بین المللی در این جریان شده و سران این رژیم را به فکر برخورد شدید با مخالفان انداخت غافل از اینکه زمانیکه اصل چیزی زیر سوال برود دیگر محاکمه و قطعنامه صادر کردن بر ضد مخافان آن دردی را دوا نمیکند ! ( برای فهم بهتر موج ایجاد شده از سخنان رئیس جمهور راجع به هولوکاست شما را به بررسی رسانه های مستقل و محدود غربی و همینطور ملت های جهان دعوت میکنم )
- طرح سفرهای استانی که با استقبال رهبر معظم انقلاب و مردم روبرو شد و باعث نزدیکی هر چه بیشتر دولت اسلامی و مردم گشت و همینطور دولتمردان را از مشکلات به شکل نزدیک آشنا نمود .
- طرح شعار عدالت  به عنوان کانونی ترین نقطه ی دولت اسلامی و هدف عالی تمام انبیاء ( به یادداشت علی (علیه السلام ) راهی برای قضاوت ما از همین قلم مراجعه کنید ) می باشد به گونه ای که حتی کاندیداها و جریاناتی که تا دیروز مطالبه اصلی و شعار مرکزی خود را تنها آزادی و جامعه مدنی بیان میکردند امروز ناگزیر از طرح مسئله عدالت در تبلیغات خود هستند . (برای فهم تفاوت ایجاد شده هم به بحث های اقتصادی زمان دولت سازندگی مراجعه کنید و هم به شعارهای دولت اصلاحات در دو دور انتخابات هفتم و هشتم و همچنین شعارهای جناب آقای معین و کروبی در انتخابات نهم )
- کنترل بهتر نظارت دقیق تر بر حوزه فرهنگ که هرچند به هیچ وجه کافی نبوده اما قطعا وضعیت رو به بهبود میباشید . برای مثال در میان عناوین منتشرشده در حوزه رمان در دولت نهم کمتر کتبی با مضامین مستهجن و مبتذل یا ضد دینی میبینیم در حالی که وضعیت وزارت ارشاد دولت اصلاحات کار را به تحصن علما در قم و ورود مستقیم رهبری کرد .
- تثبیت جریان انرژی هسته ای به گونه ای که حتی رسانه های غربی نیز پیروزی هسته ای ایران را محصول دولت احمدی نژاد میدانند .
- همچنین طرح دعای فرج و دولت اسلامی و جبهه متحد ضد امپریالیسم ، همکاری با کشورهای آمریکای لاتین و بسط تفکر انقلاب اسلامی در آنجا ...
از آنجا که یکطرفه به قاضی رفتن و حرف خود را گفتن و از شنیدن حرف دیگران فرار کردن رسم عدالت نیست حقیر به بازگو نمودن برخی از اظهار نظرها و عقاید بزرگان اصلاحات و حامیان امروز میرحسین موسوی و مهدی کروبی میپردازم تا حقیقت بر همگان روشن شود و دیگر حجتی برای کسی باقی نماند تا اظهار بی اطلاعی کند :
- هاشم آغاجری، مجتمع فرهنگسرانی کوثر 10/2/81:  «... نوینسدگان (نامه به امام حسین (ع)) می‌گویند: این حکومت (حکومت یزید) بدون رضایت مردم است و لذا نامشروع است. » ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، 25/1/81 :  اگر حسین (ع) هم در راس باشد ولی رضایت مردم در آن نباشد نامشروع است . «... اینکه مارکس می‌گوید دین افیون توده‌هاست، تنها بخشی از حقیقت است. من می‌گویم در حکومت‌های دینی، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست.»
- محسن کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 79 طی سلسله مباحثی تحت عنوان «پژوهش‌های قرآنی» ایراد کرد:  «... یک زمانی مردم می‌گفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است اما امروز عیسی که سهل است خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد نخواهد پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است. همه کاره مردمند.» روزنامه خرداد، 18/9/77 :  دین حکومت ندارد هیچ روشی را برای نحوه حکومت پیشنهاد نداده است؛ نحوه حکومت را مردم تعیین میکنند، چون اصل حکومت یک امر عقلانی است، نه دینی.
- عبدالکریم سروش، ماهنامه کیان، مهر و آذر 78 :  کار اساسی پیامبر آن بود که اعراب را دچار بحران هویت نمود و آنها را هویت نو بخشید، امروز نیز تمدن متجدد غرب، ما مسلمانان را دچار بحران هویت نموده و دین توان رویارویی با تمدن غربی را ندارد. تنها منجی، عقلانیت مستقل است. ماهنامه کیان، فروردین 78:  ارتداد حق طبیعی هر انسانی است و ادیان همگی برحقاند. روزنامه صبح امروز، 16/6/78 :  در تعارض تکالیف دینی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است؛ متأسفانه فقهای ما اطلاعات برون دینی ندارند و متوجه این نکات نیستند . روزنامه نشاط، 12/3/78 :  فرهنگ شهادت خشونت آفرین است، اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان میشود .
- ابراهیم یزدی، هفته نامه پیام هاجر، فروردین 77 :  جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای تودهها قائل نیست
- محمد کاظم محمدی اصفهانی، روزنامه ایران، 24/4/79:  مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.
- عزت الله سحابی، روزنامه عصر آزادگان، 16/10/78 :  آدمها و حتی معصومین(ع) خود به خود بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند.
- روزنامه صبح امروز، خرداد 78:  صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.
- محمد سعید حنایی کاشانی، ماهنامه کیان، فروردین 78:  تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدیهای آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.
- غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، 23/8/78 :  تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
- محمد مجتهد شبستری، ماهنامه کیان، بهمن 77:  در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانیاند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایههای اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.
- حبیب الله پیمان، هفته نامه پیام هاجر، 23/9/78، ص6:  فرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
- مقصود فراستخواه، هفته نامه توانا، 22/6/77،ش28، ص8:  حقیقت ثابت نداریم؛ حتی در دست انبیاء و معصومین هم حقیقت ثابتی نبوده که بتوانند آنرا برای همه ازمنه و امکنه دیکته کنند.
- جواد مقامی، آفتاب امروز، 24/1/79:  سالهای فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک آوری نداشته.
- مدیر آموزش و پرورش استان مازندران، کیهان اخبار ویژه، 10/3/79:  ثواب کف و سوت زدن برای تقویت یکی از نخبگان جامعه کمتر از سینه زنی و عزاداری برای امام حسین(ع) نیست.
- سعید حجاریان ، روزنامه صبح امروز : همجنس‌بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است.
- سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی. جلسه شاخه زنان جبهه مشارکت : قرآن دارای یک فرهنگ قبیله‌ای است و دکتر سروش و مجتهد شبستری درست می‌گویند قرآن امروز قابل انتقاد است. آریا 28/6/78 : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی
- احمد شیرزاد، همبستگی، ص 2-  5 مهرماه 1380 : چشم بر هم بزنیم 4 سال تمام شده و باید شال و کلاه کنیم و برای کسب رای دوره بعد به این روستا و آن شهر سر بزنیم و قول‌ها‌ی نشدنی و شعارهای جدید بدهیم .
- محمد رضا خاتمی  در مشهد در تبلیغات دوره هشتم انتخابات : هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود . هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.
- و در پایان توجه کنید به این سخن مسئول آمریکایی که پرده از خیلی مسائل برداشته است : هنری پرکت ، مسئول سابق امور ایران در وزارت خارجه آمریکا ، ماهنامه صبح ، ش 91 ، فروردین 78  :  اگر موجی که در مطبوعات اصلاح طلب ایران با تز امکان ارتباط با آمریکا شروع شده و حالا به تردید در اساسی ترین وجوه انقلاب اسلامی مشغول است . بتواند از حریم روحانیت عبور کند و از آن طریق ولایت فقیه را بر کشتی تردید سوار کند . بار سنگینی از دوش آمریکا بر داشته خواهد شد .
حادثه ی کوی دانشگاه ، نام معروف به جام زهر ، تحصن نمایندگان مجلس ششم ، سر دادن نوای خروج از حاکمیت ، برخورد زننده و غیر دینی رئیس جمهور اصلاحات با زنان نامحرم همه و همه تنها بخشی از کارنامه ی سیاه دوران اصلاحات در حوزه ی تفکر ، گفتمان و عملکرد است . هرچند نقل و قول های فوق را برای عاقلان کافی میدانم اما برای اتمام حجت چند نکته را ذکر مینمایم :
1. هاشم آغجری در پی سخنان موهن نسبت به ائمه و مراجع تقلید در همدان به حکم دادگاه بدوی ،تجدید نظر و دیوان عالی به ارتداد و اعدام محکوم شده بود که با وساطت آقایان کروبی و خاتمی آزاد شد در پی این جریان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که متشکل از 50 فقیه مجتهد است حکم به نامشروع بودن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که آغاجری عضو ارشد آن بود و سازمان فوق از او حمایت نیز کرده بود داد . سازمان مجاهدین از جناب میرحسین موسوی در بیانیه ای حمایت کرد ، وقتی از ایشان در رابطه با نامشروع بودن سازمان مجاهدین و نظر جامعه مدرسین پرسیده شد ایشان نظر جامعه مدرسین را سیاسی خوانده ! و گفتند سازمان مجاهدین معتبر و مشروع است .
2. تنها وزیری که به دلیل عملکرد غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی او مراجع تقلید در قم تحصن کردند و مقام معظم رهبری نیز اعتراض جدی به ایشان نمودند آقای عطالله مهاجرانی بودند که سید محمد خاتمی تهدید کرد در صورت استعفای ایشان او هم استعفا خواهد کرد ، ایشان هم اکنون در لندن ساکن بوده از حامیان جناب میرحسین موسوی میباشند .
3. بدون هیچ توضیحی و فقط با ارجاع به سخنان جناب سروش باید اضافه کنم که ایشان از مهدی کروبی حمایت کرده و آقای کروبی نیز گفته اند که به سروش افتخار میکنند .
4. امام خمینی (قدس سره) راجع به نهضت آزادی فرموده اند : نهضت به اصطلاح آزادی برای هیچ امری صلاحیت ندارند و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند . جناب میرحسین موسوی در رابطه با نهضت آزادی اظهارنظر کرده اند : اختلاف امام با نهضت آزادی سیاسی بود و افراد نهضت مومن هستند .
5.  نامه سال 2003 آقای صادق خرازی به دولت بوش که هم تسط منابع خارجی و شخص رئیس جمهور آمریکا تائید شد و هم سند آن در روزنامه وطن امروز به چاپ رسید و کسی هم آنرا تکذیب نکرد . مفاد نامه به این قرار بود که ایران دست از حمایت حزب الله و حماس برمیدارد و انرژی هسته ای را هم تعطیل میکند از آنطرف آمریکا هم تحریم ها را بردارد ! سوال من اینست کنفرانس ژنو عزت ایران را خدشه دار کرد یا نامه خرازی ؟ آیا این گفتمان امام است ؟ خرازی امروز از حامیان موسوی است ؟؟؟
6. در مجموع در دوران زمامداری جناب خاتمی 2350 شبهه در دین مطرح شد ! شبهه افکنان دیروز حامیان امروز موسوی و کروبی هستند .
7. آیا فکر نمیکنید عملکرد ضعیف و در خیلی از موارد مغرضانه ی مسئولین فرهنگی دولت های اصلاحات و سازندگی باعث شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح امنیت اجتماعی را تصویب کند ! هر چند این طرح در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تصویب شد .
8. استانلی روم معاون امنیت ملی امریکا در سال1380 : «آنچه تا کنون همه تحرکات ما را برای براندازی جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه کرده، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است. ولایت فقیه و میزان برد احکام آن برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما ناشناخته مانده! ما ناامید نیستیم، خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفسی در ایران در یک حرکت جمعی با ظرافت این خار را از چشم ما بیرون می کشند.» بنظر شما این احزاب و آدم های تازه نفس چه کسانی هستند ؟
9. مراجع در زمان ریاست مجلس مهدی کروبی به ایشان نامه نوشتند که این کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان تنها اصل اولش با نود حکم شرعی در تعارض است ! خانم زهرا رهنورد وعده ی پیوستن به این کنوانسیون را به طرفداران در صورت پیروزی داده اند ؟!
به هر حال آنچه ملاحظه کردید گزارشی بود از 8 سال دولت های اصلاحات و 4 سال دولت نهم ، میزان و معیار ما در این مقاله نه شاخص های اقتصادی که شاخص های دینی و اسلامی بود چرا که رئیس جمهور منتخب و تیم همراهی کننده ی او و حامیانش که نشان دهنده ی طرز تفکر و گفتمان او میباشند قبل از هر چیز باید مسلمان بوده و به آرمانهای رفیع اسلامی و انقلابی ملتزم باشند . در حقیقت امروز انتخاب نه بر سر مدیر کارآمد و ناکارآمد بلکه بر سر التزام به اسلام ناب و اسلام آمریکاییست !
جناب موسوی اگر هم در دورن با این جریان موافقند آیا این دروغ گویی نیست که خود را یار امام و پیرو رهبری میخوانند ؟
العاقبه للمتقین
و السلام علی من التبع الهدی
[ یکشنبه 88/3/10 ] [ 3:44 صبح ] [ دازاین ]
   1   2      >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 244682