سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

بسم الله

سوژه امشب ( جمعه 18 رمضان المبارک ) برنامه ماه عسل جوانک حافظ قرآنی بود از پاکستان که البته به گفته خودش از 5 سالگی به ایران آمده بود . اینکه برنامه سطحی و مبتذلی مثل ماه عسل به سوژه حفظ قرآن بپردازد در نگاه اول هم اعجاب برانگیز است و هم خوشحال کننده هرچند این نگاه اول دیری نمی پاید و مشخص می شود متاسفانه و همانطور که از ماهیت اینگونه شوهای تلویزیونی بر می آید اینبار نیز سوژه ( هر چه میخواهد باشد ) جز دست آویزی برای جذب مخاطب چیز دیگری نیست و در این میان قرآن نیز به وسیله ی بازی مجری برنامه تبدیل می شود .

*****

حفظ قرآن فی نفسه و برای فهم و تدبر بهتر در آیات کلام الله ارزشمند و گاهاً ضروری نیز هست اما سوء استفاده از قرآن و ابزار ساختن آن برای پرکردن وقت جنگ های شادی و تفریح و متعجب ساختن خلق الله با آن نه تنها ارزش نیست که ضد ارزش است !

اینکه بتوانیم قرآن را وارونه ، ضربدری !! و با سرعت بالا بخوانیم واجد کدام ارزش دینی ست ؟

کجای روایات معصومین و کلام اولیاء الله توصیه به برگزاری جشن های سخیفی (از آن دست که تصاویرش در میان پرده های ماه عسل نمایش داده شد )کرده است  ؟

چرا وقتی خود این حافظ ضربدری قرآن هم نمیداند به چه علت اینطور قرآن را حفظ کرده است و حکمت اینگونه خواندن کلام الله چیست جز آنکه وسیله تفنن مشتی عوام الناس شده است ، ما ذوق مرگ می شویم و به به و چه چه می کنیم که ببینید اعجاز قرآن را ؟ وای بر ما اگر اعجاز این است ! و یعنی اگر تورات و انجیل و هر کتاب منزل و غیر آن را ( و حتی یک رمان مثلاً ! ) اینگونه حفظ شود آن وقت صاحب کتاب معجزه کرده است !؟

*****

البته پاسخ سوال های فوق به نظر حقیر روشن است ، و آنهم اینکه اساساً هر امری در نسبت با اینگونه برنامه ها ( اگر اجازه بدهید بگویم تلویزیون ) شکلی مبتذل ، سطحی ، عامه پسند و غفلت زا می یابد و قرآن و غیر آن نیز از این قاعده مستثنی نیست !

ساختمان رسانه ی مدرن پذیرای مفاهیم متعالی نیست و اگر هم بخواهد به امر مقدسی همچون قرآن عظیم بپردازد جز با تقلیل جوهر ملکوتی آن به سوژه ی تلویزیونی ( و در دیگر رسانه ها با تعابیر دیگر ) موفق به این امر نخواهد شد . همین !

*****

پ .ن : صدا و سیما امسال بدتر از همیشه به برنامه سازی برای ماه رمضان پرداخته است ! بدتر که می گویم هم از جهت تکنیک است و هم خصوصاً از باب محتوی !

گاهی آنقدر عصبانی می شوم که می خواهم تلویزیون را پرت کنم بیرون ! چی میشد صدا و سیما اصلاً کاری به دین نداشت و راه خودش را می رفت ؟ فکر نمیکنید اینطور پرداختن به دین از نپرداختن بسی بیشتر مفید باشد ؟

مخلص کلام : و علی الاسلام السلام وقتی تلویزیون چی ها متولی دین شوند ... و مگر نشده اند ...


[ شنبه 90/5/29 ] [ 1:47 صبح ] [ دازاین ]

آخرین ساخته ی فریدون جیرانی بیش از آنکه بواسطه ی ارزش های هنری ، ساختار منسجم و محتوی قابل توجه خود مطرح شده باشد ، بدلیل حضور سازنده آن در مقام مجری – کارگردان برنامه هفت نظرات اهالی سینما و تماشاگران را به خود جلب نمود . قصه پریا ( که البته هنوز نگارنده به وجه تسمیه آن پی نبرده است ! ) به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر و توسط رحمان سیفی آزاد و لیلا لاریجانی نگاشته شده است . طبعاً هنگامی که فیلمی با سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر ساخته شود می بایست هدف اولیه و اصلی آن تحذیر نسل جوان از افیون اعتیاد باشد اتفاقی که به هیچ وجه پس از تماشای فیلم دست نمی دهد، اگر قائل به اثر معکوس آن نباشیم که نگارنده اتفاقاً هست . در واقع قصه پریا با پایان تلخ خود و با دامن زدن به یاس ، ناامیدی ، بدبینی و پوچی در سراسر داستان  مولفه هایی را تبلیغ می کند که اگر علت العلل شیوع اعتیاد نباشد از اصلی ترین آنهاست .

قصه پریا
و اما فیلم ، قصه پریا به شدت ، به وضوح و در تمام فراز و فرودهای خود از ضعف شدید فیلمنامه رنچ می برد . قصه در کلیت خود آنقدر غیرواقعی مینماید که بنده در سالن سینما شاهد خنده و تمسخر تماشاگران در هنگام پخش برخی از رمانتیک ترین صحنه ها بودم . اساساً سلسله حوادث فیلم و مبانی انگیزشی – اعتقادی شخصیت ها در مقام کنشگر و انتخاب کننده با آنچه در عالم خارج و در نسبت به با یک فرد در همان شرایط و با همان مولفه های اجتماعی – طبقاتی انتظار می رود فرسنگ ها فاصله دارد و برای مثال رفتارهای ضد و نقیض سیاوش مسرور در برخورد با سروین و حدیث با هیچ منطق و مسلکی سازگار نیست ، و یا خودکشی حدیث نیز بسیار تصنعی و بچگانه می نماید . به هیچ وجه برای تماشاگر مشخص نمی شود چرا سیاوش که آن اندازه نسبت به حجاب دخترعمویش حساس است طی یک فرآیند کوتاه مدت و فانتزی درگیر ماجرای عشقی می شود که حتی چشم بر فساد همسرش نیز می بندد ! هرچند نمی توان منکر تاثیر علاقه و عشق فراوان شد که حب الشی یعمی و یصم منتهی این عشق می بایست با منطق دراماتیک داستان منطبق باشد و از درون سیر آن منتج گردد . متاسفانه نقطه اوج داستان ( مصرف مواد مخدر توسط سیاوش و اعتیاد او ) نیز فاقد منطق بوده و بیشتر کمیک می نماید تا تراژیک ! در حقیقت ساختمان فیلم بر روی پایه ای بنا گشته است که خود فاقد مبانی منطقی و دراماتیک مسنجم است .
آنچه به نظر حقیر علت اصلی ضعف فیلمنامه می باشد شعار زدگی و عصبیت آشکار نگارندگان آن می باشد . بدین معنا که به وضوح سازندگان (فیلمنامه نویسان و کارگردان ) برخی پیام های سیاسی – اجتماعی را در قالب داستانی که همانطور که پیش تر اشاره شد فاقد ظرفیت لازم است حقنه کرده اند . برای مثال فیلم به کرات و با بهره گیری از ترفندهای نخ نما شده ی سینمایی سعی در سیاه نمایی قشر مذهبی جامعه دارد . توجه کنید به رفتارهای کاریکاتور وار پدر حدیث ، کنش و واکنش های بی دلیل سیاوش ، تکرار مسخره افتادن چادر از سر حدیث و بازگرداندن آن توسط پدرش و حتی رفتار همکاران سیاوش و ... .اساساً مشخص نمیشود چرا پدر حدیث که آنگونه سیاوش را دوست می دارد و مصر بر ازدواج وی با دخترش (حتی با امکان ازدواج موقت وی با سروین ! ) است سعی در دروغ پردازی راجع به مرگ وی دارد . چرا و با چه هدفی ماجرای ازدواج دوم پدر حدیث در فیلم مطرح می شود ؟  چرا پدر حدیث میبایست ازدواج دومش را از اطرافیانش پنهان کند ؟ آیا مرتکب جرمی شده است و یا ازدواج دوم در عرف جامعه ما بعد از مرگ همسر اول قبیح محسوب می شود ؟ و یا هدف فیلمنامه نویسان تنها ارائه تصویری منفی از تنها شخصیت به ظاهر مذهبی فیلم است ؟

قصه پریا


پیام زدگی ، عصبیت سیاسی و عدم جوشش هنری حقیقی که محصول آن اتحاد قالب و محتوی در اثر می باشد بیماری بخش عظیمی از سینمای امروز ماست که قصه پریا نیز از آن مستثنا نیست . هرچند برخلاف دیگر آثار سینمایی این ضعف در قصه پریا پشت فیلمبرداری قوی و استادانه ، میزانسن بجا (جز در برخی از سکانس ها که در ادامه اشاره خواهم کرد) ، کمپوزیسیون چشم نواز و بازی قابل قبول بازیگران (جز در مورد بیژن امکانیان و مهناز افشار که شاید در مورد اولی باز هم ناشی از ضعف های آشکار فیلمنامه در شخصیت پردازی مسرور باشد )پنهان شده است . نقاط قوتی که شاید اگر نمی بودند فروش متوسط فیلم نیز حاصل نمی آمد .
جالب و آموزنده اینجاست که این پیام زدگی خود را در طراحی صحنه برخی از سکانس ها نیز به نمایش می گذارد ، و برای مثال مشخص نمی شود چرا ناگهان و بعد از اعتیاد سیاوش خانه او تبدیل به انبار کارتن خالی می شود و یا صحنه های مسافرخانه که بشدت تکراری و کلیشه ای و حتی کاریکاتوری طراحی شده اند .
شاید بتوان قوز بالا قوز قصه پریا را در حجم فراوان پیام هایی دانست که نویسندگان به داستان بار کرده اند . به بیان دیگر گاهی هرچند یک فیلم بدور از معیار های یک اثر هنری حقیقی با یک پیام (اغلب سیاسی) ساخته می شود منتهی نکته کلیدی در یکی بودن آن پیام است که موجب پرداخت کامل تر آن در طول قصه می شود اتفاقی که بواسطه ی انبوه شعارهای سیاسی و اجتماعی فرصت پرداختن به هیچکدام را به فیلمساز نمی دهد .
خلاصه آنکه قصه پریا که به جرئت نمایانگر افت هنری جیرانی بعد از قرمز ، سه گانه ستاره ها و حتی پارک وی است به علت ساختار ضعیف دراماتیک در انتقال پیام ابتر ، در اثرگذاری معکوس و در مقام تحلیل اجتماعی – سیاسی پدیده اعتیاد و حواشی آن مغرضانه و ضعیف عمل میکند . سیاوش ایده آلیست و آرمان خواه و متدین در وضعی رقت انگیز میمرد ، حدیث معصوم و عاشق پیشه خودکشی ناموفقی انجام میدهد و سروین که هم معتاد است و هم هوس باز (من نمیتوانم ساحت عشق را با هوس بارگی و ناز و عشوه های حدیث در برابر سیاوش آلوده کنم )  و بی قید و بند از منجلاب اعتیاد در یک فرآیند غیر معمول رها شده و به دامن مادرش که او را در هنگام تنهایی رها کرده ! باز میگردد . آیا حقیقتاً قصه پریا که از پس توجیه اولیات داستانی خود نیز برنمی آید می تواند گام موثری در نیل به اهداف ستاد مبارزه با مواد مخدر بردارد و یا تنها عرصه ی حقیریست برای عقده گشایی سازندگان آن ؟

 


[ دوشنبه 90/5/10 ] [ 11:54 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

سینما با عبور از دروان صامت و افزوده شدن عنصر صدا و به طور مشخص دیالوگ به آن بسیاری از ارزشهای بصری خود را از دست داد . اتفاقی که در همان زمان نیز اعتراضاتی را در برخی اهالی سینما برانگیخت .

******

امشب بعد از مدتها یک اثر فوق العاده ی انمیشین رو تماشا کردم . درست حدس زدید ! Wall - E

وال ای

وال ای بدون شک یکی از بهترین دست آوردهای تاریخ سینماست . انمیشینی که در اوج دوران سینمای دالبی و 3بعدی و از این جنگولک بازی ها بدون استفاده ی قابل توجهی از دیالوگ و حتی صدا و با تکیه ی هوشمندانه بر جنبه های بصری فیلم که در حقیقت رکن و اساس ماهیت هنر - صنعت سینما نیز محسوب میشه تونسته به بهترین وجه هم سرگم کننده باشه و هم پیامشو انتقال بده . همه چیز در وال ای در اوج خودشو از فیلمنامه بگیرید تا سایر جنبه های فنی و صد البته پیامش که واجد نکات ظریف فلسفیه و تماشاشو برای بیننده ای که کمی هم به تفکر در هنگام مشاهده فیلم علاقه منده لذت بخش تر میکنه !

بیشتر از این قصد نوشتن ندارم چون هدفم نقد نیست

در کل بسیار بسیار خرسند شدیم از دیدن WAll -E !!!

 

پ.ن : اینکه چرا بعد از گذشت حدوداً چهار سال از انتشار وال ای دیدمش و دارم راجع بهش چیزی مینویسم به عدم علامقم برای دیدن فیلمای روز برمیگرده و اینکه خب این انیمیشن تازه بدستم رسیده !

پ.ن 2 : این انیمیشن باشد قابل توجهه حضرات کارگردانای عزیز ایرانی که از فیلمنامه نویسی جز دیالوگ نویسی چیزی نمیدونن ! ( منظورم مطمئناً بعضیا مثل آقای کیمیایی یا بیضایی یا ... نیستا ! )

پ.ن 3 : یاعلی مددی


[ جمعه 90/5/7 ] [ 8:1 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله

چقدر راه مانده است که نرفته ام ...

چقدر خسته ام ...

چقدر تنها ...

چقدر گاهی سخت است آدم بودن ... بودن ...

الهی عظم البلاء ...

یا محمد یا علی ...

ادرکنی ...


[ شنبه 90/5/1 ] [ 1:52 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

متن فرمایشات حضرت آقا در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران گوشزد کننده چند نکته بود که بنظرم لازم بود هم برای حافظه تاریخی خودم و هم برای تذکر به دوستان اینجا ثبتشان کنم البته واضح است اینها برداشت شخصی من هست از سخنان حضرتشان :

1. راهبرد کنونی حضرت آقا جلوگیری از فضای اختلاف و تشویش است و هرچه بیشتر تلاش برای آرامش و وحدت .

2. جریان آقای مشایی و اطرافیانشان با وجود اینکه دارای افکار غلط هستند جلو نظام نایستاده اند و انحرافی نیستند و مسئله اختلاف سلیقه و فکر است هرچند سلیقه آقایان غلط است .

3. وظیفه ما هرچند تبیین اغلاط اندیشه ای این جریان هست اما لزومی ندارد با این کار به فضای اختلاف دامن زده شود و مسائل بیش از حد رسانه ای شود یعنی آرامش اولویت اول است .

یاعلی مدد


[ دوشنبه 90/4/13 ] [ 5:9 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

دیروز سوم تیر ماه بود .

و صد البته سوم تیر با نام محمود احمدی نژاد گره خورده است .

و صد البته این احمدی نژاد همان احمدی نژاد نیست !

*******

1. حرکت سوم تیر را اگر یک جریان اجتماعی - سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و منبعث از ادبیات اصیل انقلاب اسلامی بدانیم - که شخصاً می دانم - و اگر فراتر از آن برای این حرکت اجتماعی قائل به مبانی حکمی و جامعه شناختی (و حتی فلسفی )باشیم - که ایضاً حقیر هستم - می بایست پیشاپیش حکم بر بطلان اعتقاد افرادی کنیم که این جریان را منتسب به یک شخص ( ولو آن یک شخص تابلو این جریان در آن زمان باشد )می کنند . پر واضح است که جریانات اجتماعی - سیاسی که دارای مبانی ارزشی و نظری می باشند هر چند به حکم عقل برای بروز اجتماعی بر گرده کسانی سوار هستند که داعیه دار تحقق آنها می باشند اما خود این افراد نیز به نحوی متاثر از مولفه هایی و متعهد به اصولی می باشند که در صورت اعراض از آن مولفه ها و تخطئی از این اصول اساساً ربطی جز آن ربط تاریخی به جریانی که زمانی رهبریش را بر عهده داشتند نخواهند داشت .

2. منحصر کردن اتفاقی که نمود تاریخی آن در سوم تیر 1384 رقم خورد به شخص محمود احمدی نژاد هم جفا به آن حرکت مبارک است و هم وصله ی ناجوریست که اکنون بی تردید بر احمدی نژاد 1390 نخواهد چسبید . ممیزه سوم تیری ها نه آن چیزیست که از دهان احمدی نژاد و دفتر دارانش بیرون می آید و نه عملکرد حضرات است ، سوم تیر با عدالت خواهی ، انقلابی گری ، استکبار ستیزی ، ولایت مداری ، ساده زیستی و حقیقت گویی معنا می شود . به بیان دیگر سوم تیر تحقق ( ولو ناقص و ناچیز ) اسلام ناب محمدی ست در عرصه سیاست . ربط این جریان با احمدی نژاد همان اندازه است که احمدی نژاد به آن اصول پایبند باشد و نه بیشتر . و با این میزان تفاوتی از این حیث میان احمدی نژاد و میر حسین موسوی و علی لاریجانی و حتی مقام عظمای ولایت فقیه نیست ! ناگفته پیداست که انقلاب با هیچ کس پیوند اخوت نبسته است !

3. آن چه گفته شد هر چند از سیاق کلام نگارنده پیداست که از گفتار و کردار رئیس جمهور راضی نیست اما بیشتر از آنکه در مقام اثبات باشد در مقام ثبوت است . فهم این معنا و بالاتر از آن بصیرت نسبت به این حقیقت بی شک در این غبار فتنه راه نجات است ( اللهم الرزقنا) .

4. عمق فاجعه آنجا رخ مینماید که به یکباره معیارها جای خود به را عصبیت های سیاسی میدهند و همان طرق استدلال که دیروز از حامیان زر و زور و تزویر پذیرفته نبود امروز به کار می آید و مخالفت با آنها رگ گردن دوستان را متورم می سازد که مگر دلیل از این محکم تر که احمدی نژاد منتخب سوم تیر و تریبون گفتمان عدالت خواهی است ؟! و مگر دلیل از این مضحک تر نیز هست که إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ !

5. امر آنجا بر حضرات مشتبه می شود که بعض ولایت ستیزان خائن و ولایت گریزان احمق نیز در صف منتقدین از احمدی نژاد قرار میگیرند ، و همین پیراهن عثمان می شود که ببینید این و آنی که دیروز تیشه بر ریشه ولایت میزدند امروز تیشه بر دولت احمدی نژاد می کوبند ! غافل از این لطیفه که نخست آن تیشه این تیشه نیست فلذا انظر الی ما قال ! و دوم آنکه مگر انتقاد حضرات دلیل تطهیر کسی می شود که احمدی نژاد و اطرافیانش مصداقش باشند ؟ بعض این حضرات اگر دم از ولایت مداری می زنند ما هم خوب میدانیم دروغ می گویند اما مگر کذب آنان دلیل صدق اینان است ؟ احمدی نژاد هم اکنون در پیشگاه همان امتی متهم است که نه دیرزمانی پیش که در همین دو دوره ریاست جمهوری به او رای دادند ! احمدی نژاد اگر به کسی باید پاسخگو باشد به ولی فقیهی است که حضور امثال او در صحنه سیاست مرهون کیاست های حضرت ایشان است ! احمدی نژاد متهم دادگاه گفتمان عدالت خواهی است که خود داعیه دارش بود و این اگر چه از عجایب تاریخ است از محالات آن نیست !

6. و اما هنوز معتقدم حساب آنچه گروه انحرافیش میخوانند با شخص احمدی نژاد سواست . و البته نیز معتقدم احمدی نژاد از آنچه بود ، فرسنگ ها عقب نشسته است که اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا ! و باز معقتدم دلسرد شدن از رایی که احمدی نژاد داده ایم همانقدر بی بصیرتیست که اگر همان روز رای نمیدادیم بود .

7. روزی قبل از آنکه احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری نائل شود در جلو درب مسجدی در شهرستانمان جمله ای از یکی از حضراتی که امروز از اعضای گروه انحرافی است و بسیار نیز احمقانه به دفاع از آن برآمده شنیدم که شاید لب کلام این وجیزه باشد ،

آن جناب در پاسخ به پدرم که از اوضاع انتخابات اظهار نگرانی میکرد گفت : دکتر کاری که می بایست بکند را کرد و آن تبدیل عدالت خواهی به گفتمان غالب جامعه است پس بودن و نبودنش آنقدرها مهم نیست ...

 

پ.ن 1 : قصدم آن بود در لابه لای متن مصداق عینی کلماتم را در وبلاگ های دوستان و دشمنان نشان دهم به دلایلی منصرف شدم ، به این امید که خودتان بسیار دیده اید نیاز به تکرار نیست !

پ.ن 2 : مسیر انتقاد از جریان انحرافی خود تبدیل به یک جریان انحرافی شده است توفیق شد در این باب نیز عرایضی خواهم نگاشت .

پ.ن 3 : و العاقبه للمتقین ...


[ شنبه 90/4/4 ] [ 7:59 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام ... سالروز تولد حضرت امیر (علیه الصلوات المصلین) و روز پدر مبارک باشد ... غزلی از سید محمدجواد شرافت که اگر خاطرتان باشد در حضور حضرت آقا خواندش و البته کلیپ تصویریش را میتوانید از سایت شهید آوینی بگیرید ، فوق العاده است ... خداوند شیعه مان بدارد برای حضرت مولی ... یاعلی مددی ...

اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور

آیینه ای آیینه ای سرتا به پا نور

آیینه ای و خلق حیران صفاتت

تابیده بر جان تو از ذات خدا نور

چشمی که توفیق تماشای تو را داشت

جسم تو را جان دیده و جان تو را نور

در حلقه ی عشاق تو ای صبح صادق

بر هر لبی گل کرده «یا قدوس» ، «یا نور»

قرآن وصفت سوره سوره با شکوه است

«فرقان»«نبا»«یوسف»«قیامت»«هل اتی»«نور»

از کعبه تا مسجد مسیر روشن توست

از آسمان تا آسمان از نور تا نور

خورشیدی و بر شانه ی خورشید رفتی

فریاد می زد آسمان : «نور علی نور»

تو بوتراب و همسر تو مادر آب

اصل شما وصل شما نسل شما نور

پایان کار دشمنان توست با نار

آغاز راه دوستان توست با نور

در مدح تو چشم غزل روشن که دیده است

وصف تو را از ابتدا تا انتها نور

پ.ن : وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری را هم به حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض میکنم .


[ جمعه 90/3/27 ] [ 2:13 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

انگار تحویلش داده ایم ، انگار ...

شیرینیش میچربید بر تلخیش ...

تجربه اش گرانبها بود.

و بالاخره تمام شد !

سوزنبان نشریه ای که دو سال پیش متولد شد در غبار فتنه سبز و پا به پای ما بزرگ شد ( وصد البته بسیار بیش فعال بود) در شماره 18 به تیم جدید تحریریه سپرده شد تا من و دوستانم امانت سوزنبان را به وارثین میراث قلمی انجمن تحویل بدهیم .

حکایت من و سوزنبان حکایت شنیدنی است فرصت بشود خواهم نوشت برایتان ...

فقط  فرصت این پست وبلاگ را برای تشکر از همه دوستانی که زیر پر و بال این نوزاد (سوزنبان عزیز را عرض میکنم که حالا نوجوان بازیگوشی شده)مبارک را گرفتند غنیمت میدانم :

از آسید حمیدرضا خان حسینی که زحمت طراحی قالب و لوگوی نشریه را بر عهده داشت .

از جعفر خان کوثری و بچه های پشت صحنه که زحماتشان برای انتشار نشریه کم تر دیده شد .

از همسرم (البته آن وقت همکار بودیم) و دوستانشان خصوصاً خانم کامران و زالی که انصافاً کمک بودند برای من و تیم نشریه .

از محسن خان اقبال دوست ( مدیر مسئول جدید) که بسیار انرژیک و فعال است و زحمت مابقی این راه بر دوش اوست خدایش بیامرزاد !!

و از تمامی بچه هایی که بودنشان پشت گرمی بود ، خاطره شان شیرینی دوران دانشجوییم و تلاشان اجر عند رب است .

و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ...

 

پ .ن  : باورتان نمیشود چقدر و من این کودک قهر و آشتی داشتیم در این دوسال !

بی ربط نوشت 1 : کنکور ارشدمان بد نشد شکر خدا بلکم هنوز دانشجو ماندیم و افسر جنگ نرم اگر خدایمان قسمتان بدارد .

بی ربط نوشت 2 : تو رو سر جدتان در این دعوای مشایی و احمدی نژاد کمی هم بصیرت بخرج بدهیم ، قابل توجه اینکه بصیرت فقط مخصوص سبزک ها نیست !

بی ربط نوشت 3 : هر لحظه که میگذرد از تعداد سایت های مورد اعتماد و جو گیر نشده و غیر باندی و بصیر کاسته میشود با دقت بخوانید !

یاعلی مددی ...


[ چهارشنبه 90/3/4 ] [ 2:7 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

 - بنده خدا طرح داده بود برای ارسال گروه های مبارز از بین دانشجویان به بحرین

- خبر ندشت عجالتاً باید طرحی داده شود برای اعزام گروه های مبارز دانشجویی به نیروی انتظامی

...

یاعلی


[ جمعه 90/2/16 ] [ 6:8 عصر ] [ دازاین ]

(این یادداشت برای سرمقاله شماره شانزدهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)

 

- کودک شش ساله بحرینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور به شهادت رسید !

- نیروی های سعودی چند مسجد و حسینیه را در بحرین تخریب کردند!

- قذافی با بمب افکن هایش مواضع انقلابیون را بمباران می کند !

- مردم عربستان در نقاطی از این کشور دست به تظاهرات های پراکنده زدند !

- دانشجویان مصری در اعتراض به سخنان شیمون پرز تظاهرات کردند !

و اما ایران ...

- ستون های سایت های و وبلاگ ها پر است اخبار و شایعات راجع به نزدیکان رئیس جمهور !

- بعضی قهر کرده اند ، برخی امضا جمع می کنند ، عده ای هم از آب گل آلود ماهی می گیرند !

- تلویزیون سریال چارچرخ را روی آنتن می فرستد !

- گروهی تهدید کرده اند اگر چهره حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در سریال مختارنامه به نمایش درآِید کفن پوش به خیابان ها می ریزند !

- جشنواره فیلم کیش با هزینه های میلیاردی در جزیره تفریحی کیش به پایان می رسد!

در این آشفته بازار ...

رهبری امسال را سال جهاد اقتصادی می نامند .

مقام معظم رهبری همگان را از اعمالی که باعث خشنودی دشمنان میگردد منع میکنند !

امام خامنه ای(حفظه الله) شایعات پیرامون اختلاف دولت و رهبری را رد کرده همگان را به آرامش و پیگیری اخبار از مجاری موثق دعوت میکنند .

مقام معظم رهبری قیام های مردمی را نتیجه صدور انقلاب خمینی کبیر(قدس سره الشریف) و موج بیداری اسلامی می دانند !

و ما این وسط چه میکنیم ...؟!

یکی نیست به مدیران این سایت ها بگوید ، اخوی ! دشمن آنطرف کمین کرده است چرا خودی ها را نشانه رفته ای ؟

یکی نیست در گوش کر این مدعیان ولایتمداری فریاد بزند ، چرا خلاف آنچه فرمان ولی ات است عمل میکنی ؟
آهای ! آقایان سینه چاک اباعبدالله چرا صدای هل من ناصر حسین بن علی را از بحرین و یمن و لیبی نمی شنوید ؟

آهای رسانه ملی ! کی میخواهی کمی ،فقط کمی هم که شده به آنچه از رسانه انقلاب انتظار می رود نزدیک شوی ؟

چطور میشود کودکان و جوانان بحرینی هفته هاست جز خون، رنگ دیگری ندیده اند و آنوقت تو ما را به تماشای لودگی هایت دعوت میکنی ؟

آهای آقایان مسئولین ! آهای نمایندگان مجلس ! آهای سران !

آهای استوانه ها ! آهای شیوخ تکیه زده به صندلی های این مجلس و آن مجمع ! مگر رهبرمان همه مان را به آرامش فرا خواند ؟ نمیشود ذره ای از وقت گرانبهایتان را تلف ! شهدای بحرین و یمن و لیبی کنید ؟

چرا اینهمه که نام جعلی خلیج عربی برآشفتیتان میکند نام جعلی اسرائیل خم به ابروهایتان نمی آورد ؟

آهای آقایان جبهه اینجاست ! نه صندلی های رقبایتان !

جبهه اینجاست ، جبهه لیبی ست ، یمن است ، مصر است ،

فلسطین است ...

چرا صدای حضرت روح الله دیگر از حنجره هیچکدمتان بیرون نمی آید ؟ چرا علی تنهاست ؟ پس شما به کدام مجوز استوانه نظامید ؟ چرا اینهمه سابقه به کمک هیچکدمتان نمی آید ؟

چرا علی تنهاست ...

اما بدانید ! چه بخواهید و چه نخواهید ، زمان آن نبرد پایانی فرا رسیده است و دیر یا زود سپاه حق و باطل پیش روی یکدیگر صف آرایی خواهند کرد !

آن روز اگر در صف حسینیان نباشید ، یزیدی هستید چه ایستاده به نماز چه نشسته به شراب ...

و العاقبه للمتقین


[ جمعه 90/2/16 ] [ 6:1 عصر ] [ دازاین ]
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 245053