خانه سرخ و کوچه سرخ است و خيابان سرخ استآري از خون پهنه ي برزن و ميدان سرخ استده به ده پرچم خشم است که بر مي خيزدمزرعه زرد و چپر سبز و بيابان سرخ استتا گل خوني فرياد در اين باغستانساقه از ضربه ي شلاق زمستان سرخ استوحشتي نيست از انبوه مسلسل دارانتا در اين دشت غرور کينه داران سرخ استرو سياه است اگر اين شب مردم کش بدتا دم صبح وطن سينه ي ياران سرخ استبا تو سرسبزي از ايثار سيه پوشان استاي مسلط دستت از خون شهيدان سرخ است
ايرج جنتي عطايي