• وبلاگ : پرسشكده
  • يادداشت : توضيحاتي پيرامون يك نامه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حالا دوتا چيز كه حين خوندن مطلبت به ذهنم رسيد رو برات مي نويسم و ميدوارم به جاي اينكه ساده نگاه كني و بخندي و شايد ناراحت بشي روشون فكر كني چون قرار شد كه ما بحث كنيم تا يكي كه درست تر ميگه ديگري رو قانع كنه و نه دعوا كنيم و هيچ كدوم قانع نشيم .

    اول ياد فيلم قاضي درد افتادم كه كارگردان به همراه نويسنده به خيال خودشون شرايط آينده رو به تصوير كشيده بودن ولي بيچاره ها نمي دونستن دارن از گذشته ي ايران فيلم مي سازن كه هر كه براي خودش يه قاضي بوده و هر حكمي كه ميداده در حد حكم خدا بوده و هركه راضي نمي شده بره روي مين بايد اعدام مي شده ! و به تشخيص يك فرد كه هدفش انتقام خون فرد شهيد خانوادش بوده ، (تا حالا چند هزار نفر رو كشتيم و بزار بقيشون هم بكشيم بعد هرچي گفتي قبول) ، كسي كه مجازاتش در حد 5 سال زندان بوده يكدفعه بايد اعدام بشه ! اگر با توجه به مقتضيات زمان كسي رو اعدام نكردن ،‏ هيچ وقت به 5 سال زندان محكومش نمي كنن و لااقلش حبس ابد داره ! پس كيفر اعدام براي اين فرد ظلمه !

    دوم ياد كتاب قلعه حيوانات افتادم كه بعد از انقلاب يكي از خوكها ديگري رو از صحنه ي سياست بيرون كرد و بعدش هم مدعي شد كه اون خائن بوده و با انسانها رابطه داشته و در اصل براي خواننده كتاب روشن بود كه اونم مثل همين يكي فكر مي كرد و اصلاً خائن نبود بيچاره! فقط زور سگايي كه پرورش داده بودن زياد بود همين !

    حالا قضيه عيناً براي ما اتفاق افتاده و هركي تو باند نيست خائنه !

    من حرفام رو زدم كه شايد كاملاً غلط باشه و شايدم درست ! حالا منتظرم تا منو قانع كني كه تو درست تر ميگي !