سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

 

از سرازیری کوچه ها عبور می کرد و می گذاشت نسیم شانه های خمیده اش را نوازش کند
و شاید هم کمی با موهای سپید و نازکش بازی
صدای کشیده شدن کفش هایش تمام کوچه را پر کرده بود
و خاطرات غبارگرفته اش نفس هایش را به شماره انداخته بود
چه قدر زود دیر شده بود
و فاصله ها به اندازه ی دنیایی از رویاهای کوچک و بزرگش عمیق
این ثانیه های کند و پیر از جانش چه می خواستند
که هر روز تن نحیفش را به سمت مزار عزیزترینش می کشاندند و
جانش را نمی ستاندند
باید دوباره با دستهای لرزانش چشم های خسته اش را از اشک می تکاند
و در کورترین نقطه ی جهان لختی آرام می گرفت
و دوباره فردایی دیگر
وتنهایی
سکوت
انتظار!

                                                    

پ.ن : به بهانه ی 9 مهر روز جهانی سالمندانی که هرگز درکشان نکردیم!

بی ربط نوشت : اسباب کشی کردیم آمدیم اینجا ... کنار همسر عزیزمان!

بی ربط نوشته هایمان را امید است تحمل کنید!

 


[ یکشنبه 90/7/10 ] [ 11:4 عصر ] [ کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 60
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 248551