بسم الله القدوس
بحث از اینکه چگونه میتوان هم اهداف عالیه انقلاب اسلامی را محقق کرد و هم از آفاتی که گریبانگیر دیگر انقلاب های جهان معاصر شده است مصون بود همیشه موضوع تفکر و تحقیق و میدان نظریه پردازی بسیاری از اندیشمندان پس از انقلاب بوده است ، که هر یک از دریچه و نظرگاه خویش بدان نگریسته و راه حلی ارائه کرده است . اینکه دیگران در این باب چه گفته اند موضوع یادداشت ما نیست و اطلاع از آن هم چندان مشکل نیست چه در رادیو و تلویزیون و رسانه های دیگر و اگر از اهالی دانشگاه و حوزه باشید در این محیط ها بسیار در این باب سخن گفته شده است . موضوع سخن ما نظر شهید آوینی در این زمینه است که بخشی از آن در مقاله ی "گرداب شیطان" در کتاب "آغازی بر یک پایان" طرح شده است .
پیش از آنکه به بیان راه حل شهید آوینی بپردازیم ذکر چند مقدمه از همین مقاله ضروری بنظر میرسد :
1. استقلال حقیقی و همه جانبه و در همه ی سطوح و به بیان ساده تر همان اصل نه شرقی و نه غرب از ذاتیات و لوازم انقلاب اسلامی است .
2. انقلاب اسلامی ، انقلاب در ارزش هاست و نه فقط یک انقلاب سیاسی و یا تلاشی برای بهبود وضع رفاهی
3. هر انقلابی پس از تاسیس به اصول مدون و نظام سیاسی برای استقرار خویش و محقق کردن اهداف خود نیازمند است ؛ که این اصول میبایست بر پایه ی مبادی و غایات انقلاب تنظیم شوند .
4. جهان امروز و در حقیقت تمدن غرب یک کل یکپارچه ی تجزیه ناپذیر است که در جهات خاصی بسط یافته است و در حقیقت تمام اجزاء آن از یک مابعدالطبیعه و حقیقت واحد نشات گرفته و به سمت غایتی واحد درحرکتند .
5. تمام انقلاب های معاصر بدون استثناء بدلیل غفلت از اصل فوق الذکر بعد از مدتی در گرداب شیطانی امپریالیسم حاکم بر جهان فرورفته و به آداب آن مودب شده و از شعارهای اولیه آنها تنها همان پوسته ی ظاهری باقی مانده و آن شعارها هیچگاه در عرصه ی عمل مجال تحقق پیدا نکرده اند و یا در صورت تحقق دیری نپاییده اند . ( به سرنوشت انقلاب های الجزایر ، چین ، روسیه ، کوبا ، ... توجه کنید ! )
اما با توجه به این مقدمات و بعد از ذکر آنها آوینی به بیان آنچه علت نجات انقلاب اسلامی میداند میپردازد :
دست آویز ما برای رهایی از این گرداب ِ شیطانی از دو عنصر تشکیل شده است ؛ رهبری حضرت امام(س) و جنگ تحمیلی .
ما زمانی که به وجود معنوی و روح ملکوتی و سیره و آرمان های امام تمسک بجوییم و در عین حال روحیه ی جهادی و انقلابی و کربلایی خویش را در مواجه ی با سختی ها از دست ندهیم درون نظام تکنیک زده ی عصر حاضر مستحیل نخواهیم شد و استقلال حقیقی خویش را در حفظ خواهیم کرد . برای فهم بهتر این معنا خواندن مقاله بهترین راه است .
شهید آوینی در لابه لای مطالب به چند نکته ی دیگر نیز اشاره میکند که بیان آنها را در این جا خالی از فایده نمیدانم :
اولا شناخت و توجه همیشگی به وضعیت جنگ روانی رسانه های گروهی حاکم بر جهان امروز . دوما تاکید بر وارونگی مفاهیم و الفاظ در تمدن غرب که با کمی تسامح میتوان گفت به اصل اولی تبدیل شده است . سوما اصل در انقلاب ما توسعه ی اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی نبوده و نباید باشد چه در اینصورت ماهیت انقلاب اسلامی را درست نشناخته ایم و یا اینکه بیهوده انقلاب کردیم . چهارماً ما در طی مسیر خویش به توسعه ی اقتصادی نیز دست خواهیم یافت ولی قطعا هدف این نیست ! و نکته آخر و بسیار حایز اهمیت اینکه همواره ضعف های ما شیطان را به طمع می اندازد و ارکان تمدن شیطانی غرب نیز بر ضعف های انسان بنیان گذاشته شده است پس بی هیچ شکی راه رهایی از این بندها غلبه بر ضعف های نفسانی خودمان است .
« غایت خلقت جهان پرورش انسان هایی است که در برابر شدائد بر هرچه ترس و شک و تعلق است غلبه کنند ،حسین شوند . »