سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

بسم الله

سوژه امشب ( جمعه 18 رمضان المبارک ) برنامه ماه عسل جوانک حافظ قرآنی بود از پاکستان که البته به گفته خودش از 5 سالگی به ایران آمده بود . اینکه برنامه سطحی و مبتذلی مثل ماه عسل به سوژه حفظ قرآن بپردازد در نگاه اول هم اعجاب برانگیز است و هم خوشحال کننده هرچند این نگاه اول دیری نمی پاید و مشخص می شود متاسفانه و همانطور که از ماهیت اینگونه شوهای تلویزیونی بر می آید اینبار نیز سوژه ( هر چه میخواهد باشد ) جز دست آویزی برای جذب مخاطب چیز دیگری نیست و در این میان قرآن نیز به وسیله ی بازی مجری برنامه تبدیل می شود .

*****

حفظ قرآن فی نفسه و برای فهم و تدبر بهتر در آیات کلام الله ارزشمند و گاهاً ضروری نیز هست اما سوء استفاده از قرآن و ابزار ساختن آن برای پرکردن وقت جنگ های شادی و تفریح و متعجب ساختن خلق الله با آن نه تنها ارزش نیست که ضد ارزش است !

اینکه بتوانیم قرآن را وارونه ، ضربدری !! و با سرعت بالا بخوانیم واجد کدام ارزش دینی ست ؟

کجای روایات معصومین و کلام اولیاء الله توصیه به برگزاری جشن های سخیفی (از آن دست که تصاویرش در میان پرده های ماه عسل نمایش داده شد )کرده است  ؟

چرا وقتی خود این حافظ ضربدری قرآن هم نمیداند به چه علت اینطور قرآن را حفظ کرده است و حکمت اینگونه خواندن کلام الله چیست جز آنکه وسیله تفنن مشتی عوام الناس شده است ، ما ذوق مرگ می شویم و به به و چه چه می کنیم که ببینید اعجاز قرآن را ؟ وای بر ما اگر اعجاز این است ! و یعنی اگر تورات و انجیل و هر کتاب منزل و غیر آن را ( و حتی یک رمان مثلاً ! ) اینگونه حفظ شود آن وقت صاحب کتاب معجزه کرده است !؟

*****

البته پاسخ سوال های فوق به نظر حقیر روشن است ، و آنهم اینکه اساساً هر امری در نسبت با اینگونه برنامه ها ( اگر اجازه بدهید بگویم تلویزیون ) شکلی مبتذل ، سطحی ، عامه پسند و غفلت زا می یابد و قرآن و غیر آن نیز از این قاعده مستثنی نیست !

ساختمان رسانه ی مدرن پذیرای مفاهیم متعالی نیست و اگر هم بخواهد به امر مقدسی همچون قرآن عظیم بپردازد جز با تقلیل جوهر ملکوتی آن به سوژه ی تلویزیونی ( و در دیگر رسانه ها با تعابیر دیگر ) موفق به این امر نخواهد شد . همین !

*****

پ .ن : صدا و سیما امسال بدتر از همیشه به برنامه سازی برای ماه رمضان پرداخته است ! بدتر که می گویم هم از جهت تکنیک است و هم خصوصاً از باب محتوی !

گاهی آنقدر عصبانی می شوم که می خواهم تلویزیون را پرت کنم بیرون ! چی میشد صدا و سیما اصلاً کاری به دین نداشت و راه خودش را می رفت ؟ فکر نمیکنید اینطور پرداختن به دین از نپرداختن بسی بیشتر مفید باشد ؟

مخلص کلام : و علی الاسلام السلام وقتی تلویزیون چی ها متولی دین شوند ... و مگر نشده اند ...


[ شنبه 90/5/29 ] [ 1:47 صبح ] [ دازاین ]

آخرین ساخته ی فریدون جیرانی بیش از آنکه بواسطه ی ارزش های هنری ، ساختار منسجم و محتوی قابل توجه خود مطرح شده باشد ، بدلیل حضور سازنده آن در مقام مجری – کارگردان برنامه هفت نظرات اهالی سینما و تماشاگران را به خود جلب نمود . قصه پریا ( که البته هنوز نگارنده به وجه تسمیه آن پی نبرده است ! ) به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر و توسط رحمان سیفی آزاد و لیلا لاریجانی نگاشته شده است . طبعاً هنگامی که فیلمی با سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر ساخته شود می بایست هدف اولیه و اصلی آن تحذیر نسل جوان از افیون اعتیاد باشد اتفاقی که به هیچ وجه پس از تماشای فیلم دست نمی دهد، اگر قائل به اثر معکوس آن نباشیم که نگارنده اتفاقاً هست . در واقع قصه پریا با پایان تلخ خود و با دامن زدن به یاس ، ناامیدی ، بدبینی و پوچی در سراسر داستان  مولفه هایی را تبلیغ می کند که اگر علت العلل شیوع اعتیاد نباشد از اصلی ترین آنهاست .

قصه پریا
و اما فیلم ، قصه پریا به شدت ، به وضوح و در تمام فراز و فرودهای خود از ضعف شدید فیلمنامه رنچ می برد . قصه در کلیت خود آنقدر غیرواقعی مینماید که بنده در سالن سینما شاهد خنده و تمسخر تماشاگران در هنگام پخش برخی از رمانتیک ترین صحنه ها بودم . اساساً سلسله حوادث فیلم و مبانی انگیزشی – اعتقادی شخصیت ها در مقام کنشگر و انتخاب کننده با آنچه در عالم خارج و در نسبت به با یک فرد در همان شرایط و با همان مولفه های اجتماعی – طبقاتی انتظار می رود فرسنگ ها فاصله دارد و برای مثال رفتارهای ضد و نقیض سیاوش مسرور در برخورد با سروین و حدیث با هیچ منطق و مسلکی سازگار نیست ، و یا خودکشی حدیث نیز بسیار تصنعی و بچگانه می نماید . به هیچ وجه برای تماشاگر مشخص نمی شود چرا سیاوش که آن اندازه نسبت به حجاب دخترعمویش حساس است طی یک فرآیند کوتاه مدت و فانتزی درگیر ماجرای عشقی می شود که حتی چشم بر فساد همسرش نیز می بندد ! هرچند نمی توان منکر تاثیر علاقه و عشق فراوان شد که حب الشی یعمی و یصم منتهی این عشق می بایست با منطق دراماتیک داستان منطبق باشد و از درون سیر آن منتج گردد . متاسفانه نقطه اوج داستان ( مصرف مواد مخدر توسط سیاوش و اعتیاد او ) نیز فاقد منطق بوده و بیشتر کمیک می نماید تا تراژیک ! در حقیقت ساختمان فیلم بر روی پایه ای بنا گشته است که خود فاقد مبانی منطقی و دراماتیک مسنجم است .
آنچه به نظر حقیر علت اصلی ضعف فیلمنامه می باشد شعار زدگی و عصبیت آشکار نگارندگان آن می باشد . بدین معنا که به وضوح سازندگان (فیلمنامه نویسان و کارگردان ) برخی پیام های سیاسی – اجتماعی را در قالب داستانی که همانطور که پیش تر اشاره شد فاقد ظرفیت لازم است حقنه کرده اند . برای مثال فیلم به کرات و با بهره گیری از ترفندهای نخ نما شده ی سینمایی سعی در سیاه نمایی قشر مذهبی جامعه دارد . توجه کنید به رفتارهای کاریکاتور وار پدر حدیث ، کنش و واکنش های بی دلیل سیاوش ، تکرار مسخره افتادن چادر از سر حدیث و بازگرداندن آن توسط پدرش و حتی رفتار همکاران سیاوش و ... .اساساً مشخص نمیشود چرا پدر حدیث که آنگونه سیاوش را دوست می دارد و مصر بر ازدواج وی با دخترش (حتی با امکان ازدواج موقت وی با سروین ! ) است سعی در دروغ پردازی راجع به مرگ وی دارد . چرا و با چه هدفی ماجرای ازدواج دوم پدر حدیث در فیلم مطرح می شود ؟  چرا پدر حدیث میبایست ازدواج دومش را از اطرافیانش پنهان کند ؟ آیا مرتکب جرمی شده است و یا ازدواج دوم در عرف جامعه ما بعد از مرگ همسر اول قبیح محسوب می شود ؟ و یا هدف فیلمنامه نویسان تنها ارائه تصویری منفی از تنها شخصیت به ظاهر مذهبی فیلم است ؟

قصه پریا


پیام زدگی ، عصبیت سیاسی و عدم جوشش هنری حقیقی که محصول آن اتحاد قالب و محتوی در اثر می باشد بیماری بخش عظیمی از سینمای امروز ماست که قصه پریا نیز از آن مستثنا نیست . هرچند برخلاف دیگر آثار سینمایی این ضعف در قصه پریا پشت فیلمبرداری قوی و استادانه ، میزانسن بجا (جز در برخی از سکانس ها که در ادامه اشاره خواهم کرد) ، کمپوزیسیون چشم نواز و بازی قابل قبول بازیگران (جز در مورد بیژن امکانیان و مهناز افشار که شاید در مورد اولی باز هم ناشی از ضعف های آشکار فیلمنامه در شخصیت پردازی مسرور باشد )پنهان شده است . نقاط قوتی که شاید اگر نمی بودند فروش متوسط فیلم نیز حاصل نمی آمد .
جالب و آموزنده اینجاست که این پیام زدگی خود را در طراحی صحنه برخی از سکانس ها نیز به نمایش می گذارد ، و برای مثال مشخص نمی شود چرا ناگهان و بعد از اعتیاد سیاوش خانه او تبدیل به انبار کارتن خالی می شود و یا صحنه های مسافرخانه که بشدت تکراری و کلیشه ای و حتی کاریکاتوری طراحی شده اند .
شاید بتوان قوز بالا قوز قصه پریا را در حجم فراوان پیام هایی دانست که نویسندگان به داستان بار کرده اند . به بیان دیگر گاهی هرچند یک فیلم بدور از معیار های یک اثر هنری حقیقی با یک پیام (اغلب سیاسی) ساخته می شود منتهی نکته کلیدی در یکی بودن آن پیام است که موجب پرداخت کامل تر آن در طول قصه می شود اتفاقی که بواسطه ی انبوه شعارهای سیاسی و اجتماعی فرصت پرداختن به هیچکدام را به فیلمساز نمی دهد .
خلاصه آنکه قصه پریا که به جرئت نمایانگر افت هنری جیرانی بعد از قرمز ، سه گانه ستاره ها و حتی پارک وی است به علت ساختار ضعیف دراماتیک در انتقال پیام ابتر ، در اثرگذاری معکوس و در مقام تحلیل اجتماعی – سیاسی پدیده اعتیاد و حواشی آن مغرضانه و ضعیف عمل میکند . سیاوش ایده آلیست و آرمان خواه و متدین در وضعی رقت انگیز میمرد ، حدیث معصوم و عاشق پیشه خودکشی ناموفقی انجام میدهد و سروین که هم معتاد است و هم هوس باز (من نمیتوانم ساحت عشق را با هوس بارگی و ناز و عشوه های حدیث در برابر سیاوش آلوده کنم )  و بی قید و بند از منجلاب اعتیاد در یک فرآیند غیر معمول رها شده و به دامن مادرش که او را در هنگام تنهایی رها کرده ! باز میگردد . آیا حقیقتاً قصه پریا که از پس توجیه اولیات داستانی خود نیز برنمی آید می تواند گام موثری در نیل به اهداف ستاد مبارزه با مواد مخدر بردارد و یا تنها عرصه ی حقیریست برای عقده گشایی سازندگان آن ؟

 


[ دوشنبه 90/5/10 ] [ 11:54 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

سینما با عبور از دروان صامت و افزوده شدن عنصر صدا و به طور مشخص دیالوگ به آن بسیاری از ارزشهای بصری خود را از دست داد . اتفاقی که در همان زمان نیز اعتراضاتی را در برخی اهالی سینما برانگیخت .

******

امشب بعد از مدتها یک اثر فوق العاده ی انمیشین رو تماشا کردم . درست حدس زدید ! Wall - E

وال ای

وال ای بدون شک یکی از بهترین دست آوردهای تاریخ سینماست . انمیشینی که در اوج دوران سینمای دالبی و 3بعدی و از این جنگولک بازی ها بدون استفاده ی قابل توجهی از دیالوگ و حتی صدا و با تکیه ی هوشمندانه بر جنبه های بصری فیلم که در حقیقت رکن و اساس ماهیت هنر - صنعت سینما نیز محسوب میشه تونسته به بهترین وجه هم سرگم کننده باشه و هم پیامشو انتقال بده . همه چیز در وال ای در اوج خودشو از فیلمنامه بگیرید تا سایر جنبه های فنی و صد البته پیامش که واجد نکات ظریف فلسفیه و تماشاشو برای بیننده ای که کمی هم به تفکر در هنگام مشاهده فیلم علاقه منده لذت بخش تر میکنه !

بیشتر از این قصد نوشتن ندارم چون هدفم نقد نیست

در کل بسیار بسیار خرسند شدیم از دیدن WAll -E !!!

 

پ.ن : اینکه چرا بعد از گذشت حدوداً چهار سال از انتشار وال ای دیدمش و دارم راجع بهش چیزی مینویسم به عدم علامقم برای دیدن فیلمای روز برمیگرده و اینکه خب این انیمیشن تازه بدستم رسیده !

پ.ن 2 : این انیمیشن باشد قابل توجهه حضرات کارگردانای عزیز ایرانی که از فیلمنامه نویسی جز دیالوگ نویسی چیزی نمیدونن ! ( منظورم مطمئناً بعضیا مثل آقای کیمیایی یا بیضایی یا ... نیستا ! )

پ.ن 3 : یاعلی مددی


[ جمعه 90/5/7 ] [ 8:1 صبح ] [ دازاین ]

بسم الله

چقدر راه مانده است که نرفته ام ...

چقدر خسته ام ...

چقدر تنها ...

چقدر گاهی سخت است آدم بودن ... بودن ...

الهی عظم البلاء ...

یا محمد یا علی ...

ادرکنی ...


[ شنبه 90/5/1 ] [ 1:52 صبح ] [ دازاین ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 248504