سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرسشکده

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره یازدهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)
گاهی شنیدن برخی از خبرها بیش از آنکه من را متاثر کند متعجب می کند . یعنی اتفاقی که بنظر ناراحت کننده می رسد من را بیش از آنکه ناراحت کند به فکر فرو می برد ؛ یکی از این خبرهای ناگوار را چند وقتی است بچه های دانشگاه به خیال اینکه مطلع نیستم دائما به من گوشزد می نمایند ، دوباره شرکت های هرمی در دانشگاه فعال شده اند !
احتمالا این خبر برای عده ای اساساً نه ناراحتی به همراه دارد و نه تعجب بلکه اتفاقی است که به آنها مربوط نیست مثل سایر اتفاق ها اصلاً مگر چیزی به آنها مربوط میشود ؟ برای من اما عجیب بود که در دانشگاه قم این پول بازهای دغل پیشه توانسته اند کاسبی به هم بزنند و عده ای ساده لوح را به خیال پیمودن ره صد ساله در یک شب سر کیسه کنند و بعد هم قیافه حق به جانب بگیرند و برای کلاهبردایشان لفافه ی شرع و قانون و اقتصاد درست کنند بلکه عده ای بیشتر در هرم پول سازی آنها شریک شوند و جیب آنها سنگین بشود .
تعجبم از اینجا بود که چطور بعد از اینهمه مقاله و گزارش و خبر و صدور فتوا و بعد از گذشت چند سال از رکود بازار هرمی ها دوباره و این دفعه در دانشگاه باید شاهد فعالیت آنها باشیم . فعالیتی که هر چند این بار پیچیده در توجیهات مغلطه آمیز شرعی است و از استدلال های سبک اقتصادی هم سود می برد اما بیشتر از همه از حرص و طمع سریع و بی زحمت پول دار شدن ما سوء استفاده می کند . تا کی میخواهیم اینگونه ضربه بخوریم ما قشر به اصطلاح فرهیخته و جوان این مملکت خدا عالم است ؟!
البته طرف دیگر قضیه کم کاری و بی توجهی عجیبی است که حراست محترم که به کوچکترین رابطه ی مشکوک دختر و پسرها حساس هستند از خودشان نشان می دهند ؟! این همه نیروی پیدا و پنهان برای کنترل مشتی دختر و پسر که به هم نگاه چپ نکنند ؟ یا وظایف دیگری هم در دستور کار شما هست ؟
بگذریم ...
بدبختی آنجا بیشتر رخ می نماید که بعضی از اساتید محترم ؟؟! هم از دور و نزدیک دستی بر آتش بازاریابی شبکه ای دارند و در دانشگاه از واحد خواهران و برادران مشغول پرزنت کردن هستند ! گویا آب بیشتر از آنچه فکر میکردیم از سرچشمه گل آلود است و خانه نگران کننده تر از آنکه تصور میکردیم از پای بست ویران !
نیاید فردا پیش من صدایتان را بالا ببرید که تو نمیدانی و این شرکت محترم هرمی نیست ، شبکه ایست و گلدکوئست نیست ، کیو آی است و حرام نیست ، حلال طیب و طاهر است و ... آنچه برای ورود به این شبکه ها نیاز است نه این توجیهات که طمع کودکانه ایست که نفس ما خوب دست روی آن گذاشته است دوستان ! بروید نگاهی به راهی که می روید بیندازید ، این ره که می روی برادر من ( وخواهرم) به ترکستان است شک نکن !
همینقدر راحت اعتبار و اندوخته ی چند سال دانشجو بودنت را خرج گرفتن دویست سیصد هزار تومان پول از این و آن رفیق نکن ! پرزنت کردن که جای خود !
اعتقادی به کپی کردن در نشریه ندارم و همه جور استدلال فقهی و قانونی و اقتصادی در اینترنت و مجلات و روزنامه ها هست ، بهتر از آنچه من و دوستان میخواستیم برای بیدار کردن تو بنویسیم ! برای همین هم هست که این دل نوشته را آغشته به استدلال نکردم تو که استدلال نیاز نداری، داری ؟ خودت را گول نزن خواهش میکنم ، دیگران را هم .
بگذریم هفته ی دیگر شماره ی آخر سوزنبان منتشر می شود ، نمیدانم سال بعد سوزنبان خواهد بود یا نه ولی مطمئنم که من سردبیر نخواهم بود پس هرچه تقدیر و تشکر هست زودتر نثار بفرمائید که یک وقت دیدید اگر بارگران بودیم رفتیم ...
حرفهای سوزنبانی را هفته دیگر میزنم در آن آخرین نامه !
والسلام علی من التبع الهدی


[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 10:30 عصر ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای شماره نهم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است )

تزاحم های توهمی : خیلی وقت ها پیش می آید که عدم ورود دانشجویان به برخی حوزه های فعالیت سیاسی و یا فرهنگی خاص بدلیل فعالیت آنها در یک بخش و حوزه دیگر است .
در نگاه اول طرح این تکته از جانب یک دانشجو غلط بنظر نمیرسد بلکه دلیل عاقلانه ایست که نشانه ی رشد و تجربه ی وی است و معلوم است که او دیگر دچار احساسات آرمان خواهانه کاذب و یا توهم توانایی بیش از اندازه معمول نیست و با نگاهی منطقی به داشته های خود سعی دارد انرژی و پتانسیل های خود را تنها در یک موضوع خاص متمرکز سازد .
این نکته اگر زمانی مطرح شود که فرد حقیقتاً درگیر انجام فعالیت اجرایی و یا مطالعاتی دیگری است و حتی با برنامه ریزی صحیح هم نمی تواند وقت خود را تقسیم کند و به کار دیگری اختصاص دهد بنظر درست می آید اما اغلب تزاحم فعالیت های فرهنگی خصوصاً در حوزه مطالعات بنیادین زمانی مطرح میشود که دانشجو تصور میکند که دو فعالیت و یا زمینه مطالعه و پژوهش اساساً یا به واسطه ی تقدم و تاخر زمانی برای پرداختن به آنها و یا بدلیل عدم اهمیت و ضرورت یکی با یکدیگر قابل جمع نیستند .
بگذارید برای روشن شدن بیشتر مطلب یک مثال بزنم ، هنگامی بحث از مطالعه و یا طرح های مطالعاتی و تحقیقاتی به میان می آید یکی از مسائلی که اهمیت فوق العاده دارد نوع و محتوی و موضوع مطالعه است . البته درست است که این انتخاب بستگی فراوانی به استعدادها و علایق و توانایی های شخصی و گروهی افراد دارد اما بدون شک تقدم و تاخرهای ماهوی نیز در انتخاب زمینه مطالعه بسیار موثر است و گاهیی سرنوشت ساز مثلا زمانی بین من و برخی از دوستانم در گزینش محتوی یک طرح مطالعاتی بین زمینه های دین پژوهی و خودشناسی از یک طرف و غرب پژوهی و دشمن شناسی از طرف دیگر بحث و گفتگو وجود داشت . برخی معتقد بودند به تقدم مباحث دین پژوهانه و اسلام شناسانه و برخی بر تقدم غرب شناسی اصرار می ورزیدند . حقیر اما نظر سومی دارم که در حقیقت لب هدف این یادداشت نیز همین است و آن اینکه اساساً تزاحم میان موضوعات پیش گفته یک تزاحم توهمی است و در اصل تقدم و تاخری میان این دو وجود ندارد بلکه در نهایت نحوی گرایش درونی افراد را به تعمق بیشتر در این حوزه ها میکشاند که گاهی از استعدادهای درونی و گاهی از نیازهای حقیقی جامعه و محیط ناشی میشود که این دومی اگر حقیقی باشد همان تکلیف محوری در دین است . اما در اصل اهمیت این دو حوزه و اهمیت مطالعه و شناخت آنها شکی نیست و فرد بایستی با تقسیم صحیح زمان و انرژی خود به هر دوی آنها رسیدگی نماید چه آنکه انسان های تک بعدی حتی اگر اهل مطالعه و تفکر نیز باشند باز دچار اشتباهات فراوانی میشوند که مثال های آن در بین متفکرین مطرح معاصر کم نیست که البته حق میدهید که نامی از آنها به میان نیاورم .
تا آنجایی که من تجربه برخورد با فعالین فرهنگی و سیاسی از قشر دانشجو و حتی غیر آن را دارم تقریباً اکثر تعارضات و تزاحماتی که آنها درگیرش هستند از همین سنخ است .
این اشتباه بنظرم از نگاه تک بعدی به انسان ناشی میشود و نحوی تحقیر او در آن نهفته است . فردی که تصور می کند انجام برای مثال دو نوع فعالیت برای وی امکان پذیر نیست و از عهده ی او خارج است توانایی های خود را نادیده گرفته و یا ضرورت پرداختن به آن حوزه ها را نمیداند . البته بخش دیگری از این معضل به تبلیغات غلط برخی اساتید و مسئولین فرهنگی بازمیگردد که با متزاحم و متعارض نشان دادن زمینه های کاری و یا مطالعاتی و حتی گاهاً با منع از ورود آنها به برخی زمینه ها دانشجویان را از پرداختن به آنها بازمیدارند و آنها را تبدیل به کاریکاتورهای میکنند که آنقدر منتزع از جهان خارج تفکر و فعالیت میکنند که هیچگاه نمیتوانند تصور کلی از آنچه در بیرون در حال گذران است داشته باشند .
بعنوان نکته ی آخر این را هم اضافه کنم که منظور حقیر پرداختن به تمام زمینه ها نیست چه آنکه ی لازمه ی فعالیت و تفکر و مطالعه تعمق است و تعمق ناچاراً زمان و انرژی فراوانی میطلبد که او را از ورود به همه موضوعات بازمیدارد اما برای آنکه دچار تک بعدی شدن و نگاههای واژگونه به مسائل جامعه نشویم بایستی دست کم به برخی مسائل بنیادین و اولیه با هم بپردازیم چه در حوزه فعالیت های اجرایی و چه در زمینه های تحقیقاتی و مطالعاتی .
وبرای حسن ختام جمله ای از مقام معظم رهبری که :
تلاش خود را بیشتر کنید هر کس بگوید این کار شدنی نیست او را به کوتاهی همت متهم میکنم هیچ کاری نیست که از انسان ساخته نباشد انسان نیرومند تر از این حرف هاست و میتواند کارهای نشدنی را شدنی کند .


[ پنج شنبه 89/2/2 ] [ 11:43 عصر ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است)

هفته گذشته به مناسبت سالروز شهادت سیدنا الشهید مرتضی آوینی بزرگداشتی گرفته بودیم در انجمن اسلامی که برنامه ای بود متشکل از سه همایش و یک نمایشگاه کتاب .

گروهی که متولی برگزاری این یادواره بودند تمام تلاش خود را برای هر چه بهتر برگزار شدن این برنامه انجام دادند (البته هر چه کردیم در خور شان شهید آوینی نخواهد بود) خصوصاً در زمینه تبلیغات از انواع ایده ها بهره بردند تا اطلاع رسانی در حد کفایت نه تهوع انجام شود . علی رغم تمام این تلاش ها استقبال از همایش ها به لحاظ کمی زیاد نبود هر چند از حیث کیفی رضایت برگزارکنندگان جلب شد ، انشاالله سیدنا نیز راضی شده باشند .

جناب حجه الاسلام و المسلمین محسنی که از سخنرانان یکی از همایش ها بود در ابتدای سخنانش گفت که در محله ی ارمنی ها تکیه ی سیدالشهدا را کوچک می گیرند تا اگر جمعیت محدودی آمدند آنقدر ها به چشم نیاید .هر چند غربت شهدا و علی الخصوص شهید آوینی در جامعه ی اکنون زده ی ما امر جدیدی نیست اما تعجب اینجاست که پرداختن به اندیشه های مرتضی آوینی که بدون شک هنوز هم موضوع دست اول و مبتلا به جامعه ی ما است خصوصاً در محیط های آکادمیک !! مثل دانشگاه قم که بایستی محل منازعات فکری و علمی باشد آنقدر با بی علاقگی قشر به اصطلاح دانشجو روبرو میشود که نمیتوان نسبتی مناسبت میان تفکر با دانشگاه جز همان تکیه سید الشهدا و محله ی ارمنی ها برقرار کرد !

دانشجویانی که به صراحت جز برای کیک و ساندیس و یا دیدن فلان شخصیت مشهور رسانه ای و یا سیاسی و آنهم نه برای استماع سخنان وی بلکه صرفاً برای دیدن و احیاناً گرفتن عکس یادگاری ! به همایش ها و سمینارها می آیند حقیقتاً چه نسبتی با نامی که با انبوهی ادعا آن را یدک می کشند دارند ؟! هرچند این ابتذال دستمایه ی برخی تشکل ها و مسئولین فرهنگی برای پر کردن بیلان کاری خود شده است و آنها تا با هدف تبلیغات و نهایتاً پرکردن سالن های همایش فقط و فقط شخصیت های رسانه ای جنجال برانگیز را دعوت مینمایند و در این میان آنچه ذبح می شود فرهنگ ، علم و تفکر است .

وقتی سالن همایش دانشگاه به محلی برای تبادل بلوتوث و ارضای عقده های حقیر مشتی کودک تبدیل میشود چه انتظاری از این دانش گاه میتوان داشت ؟ تولید علم ؟ ارتقای فرهنگ ؟ عدالت طلبی ؟ تعالی ؟ و یا تنها ابتذال ، ابتذال  و ابتذال ...

وقتی کتاب خواندن منحصر میشود در معدود کتاب های درسی و آنهم فقط برای گرفتن نمره قبولی در امتحان پایان ترم آیا باید توقع بیشتر از بابت فرهنگ این مملکت داشت ؟

وقتی محدود دانشجویان فعال و دغدغه مند هم از اساتید و مسئولین دانشگاه به جای تشویق و ترغیب فقط تحقیر و مانع تراشی و دعوت به سر در آخور خود کردن و بیخیالی می بینند ، دیگر میتوان انتظار داشت دانشگاه به محلی برای آغاز تحول در جامعه شود ؟

وقتی ... بگذریم

این وجیزه را از سر عصبانیت نگارنده آن ندانید که حقیر و دوستانم اساساً با تصور سالنی مملو از جمعیت مشتاق دانستن و فهمیدن این مراسمات را برگزار نکردیم ، به هر حال اینجا دانش گاه است دیگر ؟ ما هم دانش جوئیم ، منتهی این را نوشتم تا بلکه و خدایی ناکرده از این خواب نمره و کلاس و درس بیرون بیائیم و راهیی جز سلف و خوابگاه را بجوئیم شاید فرجی حاصل آمد !


[ پنج شنبه 89/2/2 ] [ 11:40 عصر ] [ دازاین ]
<a href="http://www.aviniqom.blogfa.com//" target="_blank"><img src="http://aviniqom.persiangig.com/image/logo%20.jpg" alt="" style="width:120px;height:60px;margin:2px;border:1px solid #000" /></a>
[ سه شنبه 89/1/17 ] [ 10:35 صبح ] [ دازاین ]
 
همایش های هفته بزرگداشت شهید آوینی
سلسله همایش های هفته بزرگداشت شهادت سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی :

?. روایت عهد . سیره شهدا در کلام و رفتار شهید آوینی

سخنران : حجه الاسلام و المسلمین مهدوی بیات

با مداحی برادر صفاری

زمان : یکشنبه ?? فروردین ???? ساعت : ?? الی ??

مکان : قم - جاده قدیم اصفهان - دانشگاه قم - تالار شیخ مفید

?. آخرین دوران رنج : تمدن غرب در آراء و نظرات شهید آوینی

سخنرانان : حجه الاسلام و المسلمین محسنی . دکتر راستانی

زمان : دوشنبه ?? فروردین ???? ساعت : ? الی ??

مکان : قم - جاده قدیم اصفهان - دانشگاه قم - تالار شیخ مفید

?. آئینه جادو : رسانه و سینما در آراء و نظرات شهید آوینی

سخنرانان : دکتر وحید یامین پور . جناب آقای مهدی فاطمی

زمان : سه شنبه ?? فروردین ???? ساعت : ? الی ??

مکان : قم - جاده قدیم اصفهان - دانشگاه قم - تالار شیخ مفید

?. نمایشگاه کتاب گنجینه آسمانی : با ارائه آثاری پیرامون : غربزدگی ، تجدد ، مدرنیته و ...

با ?? درصد تخفیف

زمان : پنجشنبه ?? فروردین ???? لغایت پنجشنبه ?? فروردین ????

مکان : قم - جاده قدیم اصفهان - دانشگاه قم - سرسرای تالار شیخ مفی


[ دوشنبه 89/1/16 ] [ 3:26 عصر ] [ دازاین ]


[ دوشنبه 89/1/16 ] [ 1:41 عصر ] [ دازاین ]

بسم الله

سلام

امروز از طلائیه برگشتیم ...

دوست ندارم اونجا رو براتون توصیف کنم تا طلائیه رو تو ظرف حقیر من ببینید ...

فقط ... دلم و جا گذاشتم ...

طلائیه عجب طلائیه ...

یاعلی


[ پنج شنبه 89/1/12 ] [ 10:16 عصر ] [ دازاین ]
بسم الله
سلام
اگر خدا بخواهد و شهدا بطلبند سال تحویل امسال را در طلائیه خواهم بود ...
اگر بطلبند ... اگر بخواهد ... اگر لایق باشم ... ؟
فکر میکنم چیزهایی خواهم نوشت و برایتان سوغات خواهم آورد از طلای طلائیه ! شاید ... اینجور جاها و اینجور موقع ها ترجیح میدهم جور دیگری باشم نه مثل یک گزارشگر یا بازدید کننده و یا توریست ... در دامنشان بودن مزه ای دارد چشیدنی ...
دعا کنید سال آینده مثل بهارش نکو باشد که سالی که نکوست از بهارش پیداست ...
دیگه حرفی نیست ... عیدتان مبارک ... التماس دعا ... یاعلی

[ چهارشنبه 88/12/26 ] [ 1:34 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای سرمقاله شماره 8 هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)

« هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ » سوره مبارکه آل عمران – آیه 7

«اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن آیات محکم است ، آنها اصل و اساس کتاب اند و بخشی دیگر آیات متشابه است ولی کسانی که در قلوبشان انحراف است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیر ، از آیات متشابهش پیروی می کنند ، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را، جز خدا نمی داند . و استواران در دانش می گویند : ما به آن ایمان آوردیم ، همه (چه محکم و چه متشابه) از سوی پروردگار ماست . و جز صاحبان خرد متذکر نمی شوند » ترجمه استاد حسین انصاریان

آنچه در آیه مبارکه فوق در باب تقسیم آیات و تفسیر آنان آمده است عقلاً در تمام گونه های تفکر چه در باب اشخاص و چه در مورد نظام های فکر جاری است . به بیان دیگر در چارچوب فکری هر فرد یا اندیشه ی او، بعضی نقاط نقش محوری را بازی می کنند و از وضوح و بساطت بیشتری برخوردارند و امکان تاویل و تفسیرهای ناروا از آنها کمتر است که قرآن کریم از این بخش به محکمات یاد کرده است ؛ و بخشهای دیگری وجود دارد که خالی از امکان تفاسیر نادرست نیست و در حقیقت بایستی در حاشیه ی محکمات و با رجوع به آنها مورد مداقه قرار گیرد این قسمت را متشابهات میخوانیم .

بدیهی است که حضرت امام (قدس سره) نیز بعنوان یک اندیشمند بزرگ که دارای تالیفات ، سخنرانی ها ، پیام ها ، بیانیه ها و مهم تر از همه اعمال و تصمیمات متعددی میباشد از قاعده ی فوق مستثنی نیست .

احتمالاً کسی نسبت به موارد بالا، نظر مخالفی نداشته باشد و مشکل تنها جایی آغاز میشود که فرد یا گروهی شروع به تفسیر افکار حضرت امام (قدس سره) میکنند و بنا به نظر و مقصود خود محکم و متشابه اندیشه های این بزرگ مرد را تعیین می نمایند .

راه چیست ؟ آیا گریزی از اینهمه تفاسیر متفاوت و گاهاً متضاد نیست ؟ آیا خمینی کبیر نیز بایستی مانند بسیاری از دیگر متفکران بزرگ تاریخ (همانند شریعتی ، طالقانی ، جلال آل احمد و...) توسط برخی از گروهها مصادره به مطلوب شود و هر زمان که نیاز شد با سوء استفاده از کلمات او بر خلاف راه و هدفش قدم بردارند ؟ قطعاً پاسخ ، منفی است !

پاسخی که بنظر حقیر می رسد از چند بخش تشکیل شده است :

اول ، قول و فعل حضرت امام(قدس سره) فقط و فقط در چاچوب اسلام ناب قابل تفسیر است و اساساً هر تفسیری از جانب هر فردی حتی نزدیک ترین افراد به شخص امام که به مخالفت با اسلام ناب چه صراحتاً و چه دلالتاً بینجامد راهی به حقیقت کلام و رفتار این مرد الهی نخواهد برد و سرابیست گوارای کوردلان !

دوم ، از امام آثار مکتوب بسیاری برجای مانده است که در یک تقسیم بندی کلی به دو بخش سخنرانی ها و پیام ها –مجموعه 22 جلدی صحیفه امام- و آثار قلمی و خودنوشته ایشان تقسیم میشود . آنچه واضح بنظر می رسد اینست که در مقام تفسیر قطعاً آثار مکتوب ایشان محور و مبنا است نه متون پیدا شده از سخنرانی ها چرا که اولاً مخاطب سخنان ایشان در سخنرانی ها معمولاً مردم عامی بوده اند و دوماً برای فهم درست این کلمات بایستی شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی ایراد آنها مورد توجه جدی قرار گیرد ، موضوعی که معمولاً ناآگاهانه یا غرض ورزانه موجب برداشت های ناصواب از اندیشه های ایشان میشود .

سوم ، بعضی از نقاط در منظومه ی تفکر ایشان به لحاظ کمی از بسامد بیشتری برخوردار است و حضرتشان تاکید فراوانی بر آنها داشته اند که نشان از محوری و مهم بودن آنها در چارچوب اندیشه ای ایشان است . موضوعاتی مانند اصل ولایت مطلقه فقیه ، استکبار ستیزی ، استقلال طلبی ، توجه به مستضعفین ، اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی ، ساده زیستی و مبارزه با اشرافیت و مواردی از این دست .

چهار ، نکته ای که میتواند ما را در تفسیر درست سخنان ایشان یاری دهد توجه به برخی از تصمیمات و واکنش های حضرت امام (قدس سره) در برخورد با موضوعات و موانع گوناگون است ؛ در حقیقت این موارد تجلی عملی تفکری است که به ایشان منتسب است و اگر کسی خود را خط امامی میداند بایستی نسبت درستی با این برهه هایی از تاریخ برقرار سازد . برای مثال کلیه حوادثی که منجر به انقلاب اسلامی شد (مانند برخورد با مجاهدین قبل از انقلاب) ، رفتارهای امام و برخوردشان با موضوع جنگ تحمیلی ، جریان بنی صدر ، عزل آقای منتظری ، برخورد با منافقین قبل از انقلاب و ... .

نکته ی پایانی لازم به ذکرآنست که همانطور که در آیه مبارکه آمده است مفسران قرآن کریم بایستی خردمندان و مومنان به کلیت قرآن باشند و مصداق" یکفر ببعض و یومن ببعض" قرار نگیرند تفسیر و تاویل سخنان امام خمینی(قدس سره) نیز باید توسط افرادی انجام شود که اولاً به تمام نظام اندیشه ای ایشان معتقد باشند (چه در عمل و چه در نظر) و ثانیاً به لحاظ تاریخی تسلط کافی بر رویدادهای زمان حیات حضرت امام داشته باشند . مسلم است که در این بین صرف قرابت نسبی و سببی و یا داشتن چند حکم از حضرت ایشان یا چند مرتبه زیارت کردن امام در زمان حیاتشان برای انجام این مهم کافی نخواهد بود و چیزی بیشتر از این ظواهر گمراه کننده نیاز است ، کما اینکه یک جوان بیست و چند ساله که اصلاً امام را ندیده است میتواند به مراتب صلاحیت بیشتری برای سخن گفتن از ایشان داشته باشد .

افرادی که چه از ابتدا و چه در طول زمان با امام و تفکرش خصوصاً در حوزه هایی مانند استکبارستیزی ، ساده زیستی ، مبارزه با اشرافیت ، مخالفت و معارضه داشته اند (بیشتر در عمل و رفتارشان) چگونه می توانند با وقاحت تمام و با ادعای در خط امام بودن و خویشاوندی با  امام بر کرسی تفسیر سخنان خمینی کبیر تکیه بزنند ؟

پس ای الواالباب در جستجوی سرچشمه های اندیشه ی پاک و نورانی روح خدا دست به دامن فرزندان حقیقی او بشویم ! والسلام 


[ یکشنبه 88/12/16 ] [ 3:41 صبح ] [ دازاین ]

(این یادداشت در اصل برای شماره هشتم هفته نامه سوزنبان نگاشته شده است .)

مسئله بودن تفکیک جنسیتی : فارغ از اینکه اصل تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را درست بدانیم یا نه باید بپذیریم که نحوه مدیریت این وضعیت در شرایط کلی جامعه کنونی و همچنین دیگر مراکز آموزش عالی در کشور در دانشگاه ما نه تنها نتوانسته تفکیک را بعنوان الگویی موفق برای دیگر دانشگاهها معرفی کند و یا دانشجویان سایر دانشگاهها را به این وضعیت ترغیب نماید بلکه برعکس تفکیک جنسیتی در دانشگاه قم تبدیل به مسئله و معضلی لاینحل شده است که اگر قرار باشد فهرستی از معضلات دانشجویان این دانشگاه تهیه شود قطعاً اگر تفکیک اولین آنها نباشد جزو اولین هاست .

همانطور که گفتم قصد ندارم به اصل موضوع تفکیک بپردازم بلکه هدف این یادداشت نشان دادن تاثیرات مخرب اقناع نشدگی دانشجویان در این باب (تفکیک) بر فعالیت تشکل های دانشجویی است .

واضح است که برای یک دانشجو وقتی موانع و مسائلی وجود دارد که ذهن او را مشغول کرده و بنظر خود او مهم ترین معضل فعلی دانشگاه است آرمانها و افق های دوردست چه در حوزه های علمی و پژوهشی و چه در فرهنگ ، سیاست و ... معنایی ندارد !

فعالین دانشجویی دانشگاه حرف من را بهتر می فهمند وقتی که در یک جمع دانشجویی از مسائل سیاسی و یا دغدغه های فرهنگی خودشان سخن می گویند و مخاطبان اساساً واکنشی به این سخنان نشان نمی دهند و باز مثل همیشه بازمیگردند سر اصل مطلب : چرا تفکیک ؟

شکی نسیت که این وظیفه متولیان فرهنگی دانشگاه و ارگانهایی مثل نهاد نمایندگی است تا با ترتیب دادن برنامه هایی در همان ماههای اول ورود دانشجویان به دانشگاه آنها را له لحاظ ذهنی نسبت به این مسئله قانع کنند و یا با بررسی دقیق تر این وضعیت سعی در بر طرف نمودن نقاط ضعف آن داشته باشند اموری که حقیر تاکنون هیچ اراده ای را برای انجام آن در بین مسئولین نیافته ام ! برعکس اغلب حضرات تلاش می کنن از کنار این مسئله عبور کنند و یا نهایتاً با دادن پاسخهایی که بعید می دانم خودشان را هم قانع کند از خود سلب مسئولین نمایند . نمی خواهم با بد بینی بگویم که مسئولین دانشگاه از این وضعیت منتفع می شود و خود خواسته در باز کردن این کلاف به هم پیچیده کمکی نمی کنند تا دانشجویی نباشد که از فعالیت های آنان پرسشگری کند ولی هرچه هست نتیجه باب میل آقایان شده است و دانشجویان بدلیل داشتن دغدغه های حقیر و مبتذلی مثل همین تفکیک جنسیتی دیگر اساساً کاری به کار مسئولین ندارند چه برسد به آنکه از وظایف و تکالیف آنان پرسش بکنند و یا حقوق خود را طلب نمایند .

بگذریم ، روی سخن من اکنون با دانشجویان مذهبی دانشگاه است بارها شده که به آنها تذکر داده ام که تا این مسئله (تفکیک) حل نشود هر برنامه و فعالیتی محکوم به شکست است ولی آنها یا بدلیل کم تجربگی ، یا بواسطه ی تابو شدن اینگونه مسائل و یا بدلیل ترس از متهم شدن، از پرداختن به آن سر باز میزنند . البته گروهی دیگر نیز هستند که ساده لوحانه وضعیت موجود را مطلوب ! می دانند ، حقیر بدلیل اینکه خوانندگان سوزنبان را از آن دسته افراد ساده لوح نمی دانم از تبیین مسئله برای آنها خودداری می ورزم . خدا چشمشان را باز کند !

خلاصه ی کلام اینکه تا زمانی که گروهی چه از طرف مسئولین محترم و چه از جانب دانشجویان و تشکل ها به حل بنیادین این معضل از هر طریقی که فکر میکنند درست است اقدام نورزند ، با قاطعیت و اطمینان صد در صد عرض می کنم که تمام برنامه های علمی و پژوهشی ، سیاسی ، فرهنگی و ... در این دانشگاه راه به جایی نبرده از همین اکنون به سرنوشت محتوم تمام فعالیت های قبلی محکوم خواهد بود .


[ یکشنبه 88/12/16 ] [ 3:40 صبح ] [ دازاین ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : دازاین[181]
نویسندگان وبلاگ :
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار
کودکی به خط سالهای هزار و سیصد و انار (@)[7]


قوى باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکى باشید، «اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم» باشید، و اگر با هم بودید، هیچ‌کس نمى‌تواند به شما آسیبى برسان ! وصایای امام خمینی در بیمارستان به امام خامنه ای ...
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 248909