پرسشکده |
بسم الله اللطیف سلام... حتما تا به حال از مترو استفاده کردید . هرچند که در ایران فعلا فقط پایتخت از این نعمت !! مدرن برخورداره . در هر حال اگر برای رفت و آمد در کلان شهر تهران از مترو استفاده کرده باشید و جاذبه های ظاهری این هدیه غربی چشماتون رو به خودش مشغول نکرده باشه مثل من احساسه خوبی از حضور در مترو نداشته اید . شاید ! به محض ورود به مترو فضای غریبی من رو در برمیگیره که نمیدونم علتش چیه ولی هرچی هست به عدم تناسب این فناوری جدید با روح و فرهنگ من برمیگرده و شاید شما! آخرین دفعه ای که از مترو برای جابه جه شدن استفاده کردم این احساس از همیشه بیشتر و ناراحت کننده تر بود و البته من هم کم و بیش دلایلی برای توجیه این حالت داشتم و چون شرح اونها بسیار مفصل و بحث برانگیزه از مطرح کردنش خودداری میکنم ، لااقل فعلا . اما اون چیزی که میخوام الان بنویسم یه سری نمودهای ظاهری و آشکاره از اون چیزی که باعث ایجاد این احساس میشه ، که فکر میکنم تقریبا در اکثر افراد مشترک باشه هرچند خیلی ها یا متوجه اون نیستن یا حوصله ی فکر کردن به این اباطیل ! ندارن . اولین چیزی که نظر من رو به خودش جلب میکنه و البته در تمام افراد مشترکه یه جور حالت عجله ی کاذبه که توی رفتار همه قابل مشاهده هست و خوب کاذب بودنش به این دلیله که این حالت به محض ورود به مترو شروع میشه و به محض خروج تموم . در اکثر ایستگاههای شلوغ این حالت نمود فراوان داره و دیدن آنچنان سخت نیست ، اینبار کمی بیشتر دقت کنید . نکته بعدی که از قبلی بسیار رنج آور تر و بارز تره هرچند جاهایه دیگه هم میشه ببینیش بی تفاوتی عجیبه آدم هاست نسبت به هم ! حتما میگید این حالت همه جایی شده و مختص به مترو نیست ! البته این حرفتون کم وبیش درسته اما در مترو این بی تفاوتی به مراتب بارز تر و آشکار تره . هرچند که نباید تاثیرات زندگی ماشینی تو کلان شهری مثل تهران رو بر مردمش نادیده گرفت و همه ی تقصیر رو به گردن مترو که یه بخشی از نظام ماشینی حاکم بر زندگی مردم عصر حاضره انداخت . در هر حال اونهایی که تنها سواره مترو میشن یا از فرط خستگی ایستاده و نشسته خوابشون برده یا هندزفری حواسشون رو به خودش پرت کرده و یا مشغول نگاه کردن به در و دیوار و تبلیغات رنگارنگه داخل واگن ها هستن و صد البته نباید مشغولیت ثابت مترو سوارها یعنی بلوتوث بازی و اس ام اس بازی رو نادیده گرفت به هر جهت من فکر میکنم اگر کسی وارد واگن بشه و وسط اون بمیره (دور از جون شما) بعیده کسی به دادش برسه مگر اینکه جسد بنده خدا سد راه مردم بشه و مزاحم با عجله پیاده شدنشون ؛ بگذریم ! و خوب کسایی هم هستن که دونفره و یا چند نفره وارد مترو شدن و وضعشون فرق چندانی با دسته ی قبل نداره و نهایتا توجهشون به هم جمعه نه به دیگران . بالاخره زندگی مدرن هیچ فایده ای که نداشته باعث شده مردم دیگه تو کار هم فضولی ! نکنن حتی اگه طرف مرده باشه !! نکته ی بعدی و بدی که بعد از ورود به مترو خیلی خیلی واضحه یه جور احساس سردی و تنهاییه که در واقع همین حالت انگیزه ی من شد برای نوشتن این یادداشت . تمام نکات قبلی و نکات دیگه ای که در ادامه یه برخی از اونها اشاره خواهم کرد یه طرف و این حالت تنهایی یه طرف نمی دونم باید این رو به دلیل روحه فردانگارانه و اومانیستی بشر حاظر بدونم که در ابزار های ساخته ی دستش هم متجلی شده و یا ... این احساس ماشین زدگی که هیچ جوری با روح من و فکر میکنم اکثر ما شرقی ها سازگار نیست وقتی پاتو میزاری تو ایستگاه مترو تو رو دربرمیگیره و خوب شاید بقیه ی مضرات هم از همین ناشی میشه ، نمی دونم ! اما بقیه ی نکات منفی مترو رو همین جور فهرست وار میگم تفصیلش رو خودتون خوب میدونید : ما توی مترو نمازخونه نداریم ! اصلا بنظر شما بهش نیازم داریم ؟ واگن های متروی مخصوص خانم ها کفاف جمعیت اونها رو نمیده و خوب مخصوصا در ساعات شلوغ برای این قشر از استفاده کنندگان مشکلات عدیده ای رو به بار میاره خصوصا اون دسته ای که هنوز به ارزشها و اصول اخلاقی و دینی پایبندن ! اختلاف طبقاتی که خیلی واضح از روی ایستگاههای مترو قابل تشخیصه شاید نتیجه ی چیزه دیگه ای باشه اما در این وسیله ی حمل و نقل بشدت آَشکار و آزاد دهنده است ! حتما ایندفعه به چهره ی افرادی که تویه ایستگاههای شوش و مولوی و ... پیاده میشن توجه کنید و به نگاه بقیه به اونها اگر نگاه بکنن ! بگذریم ، این هم تجربه ی یه شهروند نه چندان مدرن بود از تجربه ی مدرن متروسواری ... والسلام علی من التبع الهدی [ شنبه 87/8/18 ] [ 1:59 صبح ] [ دازاین ]
آنجا که خانه توست دنیای دیگری هست آری در این زمین هم، یک جای بهتری هست هر صبحدم که خورشید از خانه تو خیزد گوید که آی مردم اینجا پیمبری هست نامه نوشتم اما، مانده به روی دستم اینجا پر از کلاغ است، آنجا کبوتری هست؟ آقا اگر بیایین آن شهر بانک دارد؟! بازارتان چطور است؟ اجناس و مشتری هست؟! اینجا دلارهامان در گاو صندوق امن است آنجا اگر بیایین اصلا کلانتری هست؟! ما اعتقاد داریم چایی اول وقت حالا نماز بعداً، آنجا سماوری هست؟! هر جمعه سفره چیدید تا میهمان بیاید آقا ببخش ما را کار مهمتری هست این جمعه خسته بودیم، بگذار هفته بعد حالا که وقت داریم، یا ماه دیگری هست گم گشته ایم آفا پیدا کنید ما را در لابلای این شهر، این شهر محشری هست جز چند عده معدود، باقی خوشیم آقا اصلا حواسمان نیست دنیای دیگری هست! [ دوشنبه 87/8/13 ] [ 7:45 عصر ] [ دازاین ]
بسم الله الخالق سلام... چند وقت پیش یکی از دوستان DVD فیلمی رو به من داد به اسم (بابل) و البته از اون بسیار تعریف کرد... الان قصدم نقد سینمایی یا تحلیل بازی هنر پیشگان نیست یا موضوعاتی از این قبیل که صد البته نه در تخصص منه و نه نیازی به گفتنش هست . اگه میخواید راجع به چیزایی که گفتم نمی خوام راجع بهشون حرف بزنم اطلاع پیدا کنید می تونید به راحتی به سایت ها و مجله های سینمایی سر بزنید و هزاران خط مقاله و نقد راجع به این فیلم هالیوودی بخونید . و اما اون چیزی که الان می خوام بنویسم بیشتر احساسه خودمه بعد از دیدن فیلم و نه یک نقد یا تفسیر سیاسی یا اجتماعی . برای ورود به فضای فیلم ناگزیرم که خلاصه ی کوتاهی از داستانه فیلمو بگم : داستان در چهار کشور به طور همزمان اتفاق می افته که سیر حوادث چهار داستان رو به هم متصل و مربوط میکنه . یک زن و مرد آمریکایی به عنوان توریست به مراکش رفتن و بچه هاشون رو به یک دایه ی مکزیکی در آمریکا سپردن و در همین حال در مراکش زن آمریکایی بر اثر اشتباه یه پسر بچه ی چوپانه مراکشی مرود اصابت گلوله قرار میگیره و زخمی میشه که اسلحه ی چوپان از طرف یک توریست ژاپنی قبلا به یک مراکشی هدیه شده و ... بقیه جزئیات رو لابه لای مطالب بعدی متوجه میشید و البته می تونید خودتون داستان رو در سایت های دیگه ببینید . و اما احساس من بعد از دیدن فیلم یه بهته همراه با تنفر بود از نظان حاکم بر جهانی که در اون زندگی میکنم ، جهانی که به ابر قدرت ! های ساکن در خودش اجازه میده فرهنگ ، اخلاق و همه چیزه بقیه ساکنان این کره خاکی رو به راحتی خرودن یک لیوان آب به سخره بگیرن و لجن مال کنن ! هرچند به اعتقاد خیلی ها از جمله خیلی از منتقدین سینمایی هدف فیلم نشون دادن تفاوت های فرهنگیه و البته بعضی فیلمرو ضد آمریکایی ! هم دونستن اما من در تحلیل فیلم ها بیش از اونکه به پارامترهای کلاسیک در نقد توجه داشته باشم به تاثیر فیلم بر روح و ناخودآگاهه خودم و بیننده معتقدم ، بماند ! و بعضی از نکاتی که بنظرم باعث بوجود اومدن اون احساس میشد اینان : - خانواده ی چوپالن مراکشی از نظر وضع مالی بی نهایت در سطح پایینی بسر می برن و تصویر ارائه شده از مردم مراکش فقط یک عبارت رو به ذهن متبادر میکنه ، بدویت ! این رو مقایسه کنید با وضعیت خانواده ی آمریکایی - نکته مهم اینه که چون مردم مراکش مسلمان و عرب هستن و در فیلم هم به اسلام مراکشی ها تصریح شده و همیشه در سینمای هالیوود عربیت مترادف با اسلام هست خودتون پیدا کنید پرتغال فروش را ! - خواهر و برادر مراکشی هر دو گرفتار انحرافات جنسی هستن و پدر خانواده هم بعد از اطلاع از این امر برخورد بسیار شدید و غیر منطقی با اونها داره - در روستاهای مراکش هیچگونه امکانات اولیه پزشکی وجود نداره و همه چیز در چند صد سال قبل میگذره و مراکشی ها سعی میکنن با توسل به خرافات زن آمریکایی رو درمان کنن ! طبیعتا میدونین منظور از خرافات چیه دیگه - پلیس مراکش یه نیروی به شدت خشنه و برای تحقیق و استنطاق هیچ راهی جز خشونت و درگیری فیزیکی بلد نیست ، ضمن این که به راحتی به یه بچه ی 10-12 ساله شلیک میکنه و خوب شما اینقدر زرنگ هستید که این نیروی پلیس رو با نیروی پلیسه دیگه ی فیلم یعنی پلیس آمریکا مقایسه بکنید ! - پسر بچه ی مراکشی به راحتی به سمت پلیس شلیک میکنه و یه مامورو میکشه علاوه بر اونکه در ابتدای فیلم هم به قصد تفنن به سمت اتوبوس توریستها شلیک میکنه ! حالا شما باشید بین این بچه و بچه های مودب و آرام و خوشگل آمریکایی کدومو انتخاب میکنید ؟ - پسر بچه ی مراکشی که دچار انحرافه و به پدرش هم دروغ میگه تیر اندازه خیلی خوبه ای و پدر هم آشکارا در مقابل برادر بزرگتر به اون بیشتر توجه میکنه ! - وضعیت اقتصادی مردم مکزیک هم با اینکه از مراکشی ها بهتر اما در مقایسه با آمریکا خوب... ! - مکزیکی های ساکن آمریکا هیچ کمکی به دایه ی بچه ها نمیکنن و حتی خواهر زاده ی(اگر اشتباه نکنم) اون وقتی خودش در خطره بچه ها و خالشو وسط بیابون تنها میذاره و در میره ! حالا از اون طرف تقلای شوهر آمریکایی برای نجات همسرش و بی تفاوتی پدر ژاپنی به دخترشو با هم مقایسه کنید . - برای مابقی اون چه کارگردان از مکزیک به تصویر کشیده توجه کنید به صحنه های شلیک گلوله در عروسی ، رانندگی در حالت مستی توسط جوان مکزیکی و سر بریدن مرغ با اون وضعیت دلخراش جلوی پسر بچه ی آمرکایی . تو خود حدیث مفصل بخوان ... - دختر ژاپنیه فیلم هم که مشکلش واضحه و نیاز به گفتن نداره ! - پسر های ژاپنیه فیلم یا اصلا به دختر به علت کر و لال بودنش توجهی نمی کنن یا اگر هم اینکارو میکنن به قصد سوء استفاده است . - پدره دختره کرو لال به علت مشغله وقت زیادی برای دختر نداره و تنهایی به دختر فشار میاره . - مادر دختر فیلم خودکشی کرده ! - دختر برای ارضای نیاز خودش حاضری به هرکاری حتی برهنه شدن در برابر افسر پلیس دست بزنه !!! - ناگفته نماند و البته در نقدهای دیگه نمونده که فیلم طعنه ها و انتقادهایی هم نسبت به مردم و سیستم حاکم بر آمریکا و رسانه ها هم داره که خوب در برابر انبوه تاثیر این صحنه و کدها واقعا ناچیزه ! نکته ای که باید به اون توجه کنید تا سریعا نسبت به نظر من موضع نگیید اینه که این صحنه ها و وضعیت ها رو جدای از هم یا فقط صحنه های فیلم ندونید بلکه تمام اینها کد ها و نمادهایی هستن که چخ خودآگاه و چه ناخودآگاه تاثیر خودشون رو بر مخاطب میزارن چه بخواید و چه نخواید ! دوباره تکرار کنم که این فقط احساسم نسبت به این ساخته ی سینمایی بود و صد البته نیازمند نقطه نظرات شما ... یا علی والسلام علی من التبع الهدی [ سه شنبه 87/8/7 ] [ 1:35 صبح ] [ دازاین ]
بسم الله المختار سلام... نکات زیر حاصل مطالعه ی کتاب "آزادی در اندیشه ی امام خمینی" (ره) و استخراج مختصات اصلی و کلیدی این مفهوم مهم در اندیشه های بزرگ طلایه دار آزادی بشر از قیود مادی در عصر حاضر است : کتاب فوق الذکر که موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) آنرا منتشر کرده است بوسیله ی آقای داستانی بیرکی تدوین شده است و شامل بخشی از سخنرانی ها ، مصاحبه ها و نامه های امام خمینی (ره) با محوریت آزادی یا در ارتباط غیر مستقیم با آن است . و اما نکاتی که از نظر من حائز اهمیت بودند عبارتند از : 1. آزادی مفهومی بدیهی و طبیعی بوده و از نظر ایشان ریشه در فطرت آدمی دارد فلذا نیاز به تعریف ندارد. 2. آزادی در نسبت با دو مفهوم معنا می یابد : الف) در نسبت با سلطه که به معنی آزادی ملت از سلطه است . ب) در نسبت با نفسانیت که به مفهوم آزادی از قیود مادی و رهایی از نفسانیات است . 3. آزادی باید ذیل معنویت و اسلام تعریف شود . 4. آزادی بالاترین و با ارزش ترین نعمت پروردگار است . 5. آنچه بیش از همه در رابطه با آزادی مهم است کاربرد آزادی یا به عبارت دیگر "آزادی برایِ" است . 6. آزادی نیز مانند تمامی نعمات الهی وسیله ای برای امتحان بشر است . 7. حدود آزادی آن است که در اسلام و شرع مقرر گشته است . 8. یک از مرزهای محدود کننده ی آزادی عدم سوء استفاده و توطئه است . 9. آزادی بیان باید در کنار بصیرت و دوراندیشی و توجه به اهمیت و ضرورت وحدت کلمه باشد تا آسیبی به اصل نظام و اسلام وارد نسازد . کتاب "آزدی در اندیشه ی امام خمینی" (ره) علاوه بر نکات ذکر شده در بالا حاوی مطالب دیگری نیز بود که هم بدلیل نبود فضا و هم اهمیت کمتر ذکر آن لازم دیده نشد ولی در عین حال مطالعه این کتاب را برای محققین و پژوهشگران و نه تمامی اقشار مناسب و مفید می دانیم . والسلام علی من التبع الهدی [ شنبه 87/7/27 ] [ 12:19 صبح ] [ دازاین ]
بسم الله المذل فسیروا فی الارض فنظروا کیف کان عاقبه المکذبین ... در طول مطالعه ی کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی و بعد از اتمام آن نکاتی چند نظرم را جلب کرد که ذکر آنها را در اینجا خالی از لطف ندیدم : 1. فردوست در خاطرات خود در جلد اول کتاب میکوشد خود را تبرئه کند و مسئولیت تمام اعمال انجام شده در حوزه ی فعالیت خود را متوجه شخص محمد رضا کند و خود را فردی بیگناه نشان دهد که توجه به این نکته غفلت از نقش این ارتشبد را که در راس مهم ترین سازمانهای اطلاعاتی رژیم سابق قرار داشته منتفی میسازد . 2. توجه به خاستگاه اجتماعی و طبقاتی فردوست و جایگاه وی در نظام دیوانسالاری حکومت پهلوی به درک بهتر نوع نگاه وی به حوادث،رویدادها،افراد و ... کمک میکند . 3. مطالعه ی خاطرات فردوست هرچند بسیار مفید و لازم میباشد اما بهیچ وجه کافی نبوده و برای فهم هرچه کامل تر وضعیت رژیم سابق تورق در دیگر کتب از این دست (خاطرات) و همچنین تحلیل های ارائه شده از سوی متفکرین داخلی وخارجی راجع به انقلاب و سلطنت پهلوی و اسناد و مدارک سرویس های جاسوسی ساواک ، سیا و ... لازم میباشد . 4. نقش پررنگ و موثر سرویس های جاسوسی غرب در نظام تصمیم سازی در قبل از انقلاب که در جای جای کتاب به چشم میخورد از دیگر نکات در خور توجه است . 5. بخش انتهایی خاطرات فردوست که به حوادث بعد از انقلاب خصوصا سالهای حاکمیت دولت موقت میپردازد از جهت روشن شدن بسیاری از مسائل و مواضع اتخاذ شده از سوی اشخاص در آن سالها بسیاز حائز اهمیت است . 6. جلد 2 تماما حاصل تحقیقات پژوهشگر برجسته معاصر عبدالله شهبازی میباشد که در حقیقت مصاحبه گر فردوست و ویراستار خاطرات وی نیز خود اوست که نوع نگاه او از دریچه ی اسناد سازمانهای اطلاعاتی جالب و بدیع است . 7. فصل بندی کتاب به تفکیک رجال و شخصیت های رژیم پهلوی هم رجوع به مطالب در ارتباط با آنها را آسان ساخته و هم راه را برای دیگر محقیقن در این حوزه هموارتر نموده است . 8. تاکید فراوان و گاه آمیخته با اغراق مولف بر نقش ریپورتر ها در ساختار تصمیم گیری دول غربی و همچنین شخص پادشاه بعضا باعث کم رنگ نشان دادن تاثیر فراوان دیگر عناصر و عوامل میشود که مطالعه ی کتب دیگر در این حوزه میتواند از افتادن در این دام جلوگیری کند . 9. درج تصویر اسناد و مدارک استفاده شده در کتاب در پیوست پایانی جلد 2 استناد به محتویات کتاب را مطمئن تر کرده و صحت ادعا های مندج در متن کتاب را اثبات میرساند . 10. در مجموع کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی از جمله کتب بسیار ارزشمند و گرانسگ در نوع خود بوده و مطالعه ی آن برای هر پژوهشگر و علاقه مند به تاریخ خصوصا تاریخ معاصر لازم بوده که این جایگاه بدلیل نوع نگاه خاص و بدیع مولف و فردوست به حوادث و رویداد ها میباشد . - قبلا از تمام عزیزانی که با ارائه ی نظرات(تفضلات) ارزشمند خود راجع به متن فوق و همچنین کتاب به بنده لطف میکنند تشکر میکنم . والسلام علی من التبع الهدی [ شنبه 87/7/20 ] [ 8:32 عصر ] [ دازاین ]
سلام این چند مدت امکان ارسال یادداشت جدید برام وجود نداشت ! چون الان دانشگاه هستم و اینترنت دانشگاهم به خاطر انتخاب واحد فعلا تعطیله منتهی این تاخیر باعث پربار تر شدن یادداشت های آتی میشه که خوب اینم جنبه ی خوبه قضیه هست . همین الان چند تا یادداشته آماده هست که اگه خدا قبول کنه بعد از باز شدن اینترنت میفرستم . فعلا یا علی [ شنبه 87/7/13 ] [ 9:43 عصر ] [ دازاین ]
سلام چنین است رسم سرای درشت گهی پشت بر زین گهی زین به پشت اعتراف اشپیگل به زندگی ذلت بار منافقین در غرب
[ یکشنبه 87/6/31 ] [ 6:43 صبح ] [ دازاین ]
بسم الله السمیع سلام... عرض کنم خدمتتون که من اصلا قصدم این نیست که کسی رو قانع کنم یا یه چوب دستم بگیرم و گمراهان رو از تاریکی به نور و هدایت راهنمایی کنم ! منظوره منو بد فهمیدی ! دوباره اگر حال داشتی پستای اولو مطالعه کن ! فلذا منتظر نباشید که تمام شبهاتتون رو راجع به انقلاب و اسلام و امام اینجا مطرح کنید و بعد یا من شما رو قانع کنم یا شما منو که این از محالاته و مشکل نه در این مسائل که جای دیگه هست ! منتهی اینی که مشکل کجاست رو یه مقداری شو (البته فقط یکمی شو) قبلا گفتم بقیشو هم خودتون برید دنبالش هم انشالا اگر عمری باقی بود دنباله ی مطالبم خواهم نوشت (انشالا) و اما مسئله ی نامه و کمیته و ساواکو این مسائل ! من راجع به اوائل انقلاب یه مطلبی رو به همه تذکر بدم و اونم اینه که من با وجود این که 20 سال بعد از اون موقع بدنیا اومدم منتهی بدلیل مطالعات اندک و تحقیقات اندک ترم نسبت به فضای اوائل انقلاب اشراف نسبی دارم و نکته ای که میخوام بگم همینه که شما نمیتونید وضعیت اون وقتو با معیار های الان بسنجید این یک (نمیدونم گرفتید یا نه)دوم این که من و امثال من خیلی بیشتر از شما و خیلی عمیقتر و زیر بنایی تر از شما نسبت به عملکرهای افراد و تصمیماتشون در ابتدای انقلاب انتقاد داریم (خیلی شدید ، اینو به کامران میگم یه وقت تو دانشگاه یادم بنداز تا بهت یه بخشی شو بگم )منتهی این دلیل نمیشه انصاف رو کنار بزاریم (سخنرانی اخیر رهبری رو تو نماز جمعه دوباره گوش کنید) و از آرمانها و ارزشها بخاطر عملکرد چهارتا مجری یا حتی تصمیم گیر بزرگ کنار بیایم ! مسئله اصلا این نیست ! بماند برای بعد اینجا جای بسط این موضوع نیست (ببخشید یه دفعه زدم جاده خاکی) و در مورد بحث منتظری ، نه کامران عزیز مسئله با اونی که تو قلعه ی حیوانات خوندی خیلی متفاوته چون منتظری خودش از اذعان به این مسئله ابایی نداره و اصلا جایی برای انکار نیست این جزء قطعیات تاریخ انقلابه و من راجع به این قضیه اصلا تحلیله خودمو نگفتم و فقط تاریخو بازگو کردم (اسناد تصویری و کتبی این موضوع تو کتابا ریخته)نیازی به تکرار نمیبینم و اما راجع به این که گفتی هر کس قاضی و این جور حرفا یه بخشی از حرفت درسته و برمیگرده به بی نظمی و بی قانونی ابتدای انقلاب که رد نمیکنم یه بخشی دیگش بر میگرده به مسائل فقهی از جمله اینکه یه مجتهد در مقام قضاوت میتونه مانند قضات کشورهایی که نظام عرفی در قوانینشون دارن به استنباطه خودش حکم بده (گفتم مجتهدها !) یه بخشی هم بر میگرده به کج فهمی ها و تندروی یا کندروی بعضی افراد(قسمتی از همون انتقاد من وامثال من) و خوب جمع کردن مملکتی به این بزرگی و با این وسعت مطمئنا کار مشکلی با جو انقلابی موجود برای تقریب به ذهن خواش میکنم تاریخ انقلاب های فرانسه،روسیه و جنگ های استقلال آمریکا رو مطالعه کنید ع نقطه ی ابهام بعد مورد نفوذ ساواکی هاست که خوب من یه بخشی از اونو قبول ندارم بواسطه ی این که تازه ملت بعد از انقلاب یه جاهایی زیاده روی کردن و بی اثرترین اعضای مجموعه ی عظیم ساواک و ژاندارمی رو شهربانی و... از دم تیغ و ضرب و شتم گذروندن اما بخشه دیگشو قبول دارم و مسئله ی آخر راجع به احکام که گفتی همینقدر بگم بدلیل آشنایی نسبیم با مسائل قضایی بهت میگم که میشه و اشکالی وارد نیست به تغییر حکم افراد توضیح بیشتر اگر خواستی حضورا و شدیدا در خدمتم .کم بده (گفتم مجتهدها !) یه بخشی هم بر میگرده به کج فهمی ها و تندروی یا کندروی بعضی افراد(قسمتی از همون انتقاد من وامثال من) و خوب جمع کردن مملکتی به این بزرگی و با این وسعت مطمئنا کار مشکلی با جو انقلابی موجود برای تقریب به ذهن خواش میکنم تاریخ انقلاب های فرانسه،روسیه و جنگ های استقلال آمریکا رو مطالعه کنید ع نقطه ی ابهام بعد مورد نفوذ ساواکی هاست که خوب من یه بخشی از اونو قبول ندارم بواسطه ی این که تازه ملت بعد از انقلاب یه جاهایی زیاده روی کردن و بی اثرترین اعضای مجموعه ی عظیم ساواک و ژاندارمی رو شهربانی و... از دم تیغ و ضرب و شتم گذروندن اما بخشه دیگشو قبول دارم و مسئله ی آخر راجع به احکام که گفتی همینقدر بگم بدلیل آشنایی نسبیم با مسائل قضایی بهتبازم از کامران عزیزم ممنونم و یه نکته رو در گوشی بهت بگم و اون اینه اگر یه کمی تو خودت تغییر ایجاد کنی غریبا مستعده پیشرفتی ! یا علی و السلام علی من التبع الهدی [ یکشنبه 87/6/31 ] [ 6:28 صبح ] [ دازاین ]
بسم الله القهار سلام... در بخش نظرات یادداشت "باور نمی کردم" یکی از دوستان مطلبی راجع به یک نامه و در واقع حکم از جانب امام خمینی (ره) درج فرموده بودند و اضافه کرده بودند آیا با وجود این مورد بازهم باید ساکت بود ؟ لذا لازم دانستم تا توضیحاتی هرچند اندک راجع این نامه بنویسم و شبهاتی را در حد توان و اطلاعات خویش برطرف نمایم و صد البته از نظرات دوستان خصوصا کامران عزیز در این رابطه بسیار استفاده خواهم کرد : 1. در یادداشت ذکر شده بود که زمان نامه مشخص نیست که خوب مشخص هست ! و اطلاع از زمان نامه مطمئنا برای بسیاری از افراد ( کسانی که از تاریخ انقلاب اطلاعات کافی دارند) کافی خواهد بود . این نامه مربوط به زمان بعد از اتمام عملیات مرصاد میباشد که امیدوارم راجع به عملیات مرصاد آگاهی داشته باشید و من فقط همین قدر بگویم که این عملیات بعد از قبول قطعنامه 598 و در واقع بعد از اتمام جنگ در منطقه ی غرب کشور و از سوی منافقین به خیال ضعف قوای نظامی کشور انجام شد که با شکست مفتضحانه آنها به پایان رسید . اما در در رابطه با وضعیت جبهه ها ، تحرکات صدام و ایالات متحده آمریکا در منطقه که باعث روشن شدن بسیاری از زوایای پنهان اوضاع آن زمان میشود زمان دیگری نیاز است ولی در هر حال علاقه مندان را به مطالعه پیرامون سالهای پایانی جنگ دعوت میکنم . 2. بسیاری از عوامل شرکت کننده در عملیات مرصاد در جبهه ی منافقین از توابینی بودند که در ایران دستگیر ، محاکمه ، زندانی وسپس یه دلیل عفو یا پایان مدت محکومیت آزاد شده ولی در زمان عملیات بدلیل تبلیغات منافقین در عراق به آن کشور فرار کرده و در جبهه ی منافقین شرکت کرده بودند که این موضوع به نیروهای انقلابی نشان داد که بسیاری از آنها (توابین) بر سر موضع خویش بوده و به ظاهر توبه کرده اند . 3. تشکیلات منافقین چه بدلیل مبارزه علنی بر ضد حکومت اسلامی و چه بدلیلی جنایات گسترده در سطح کشور (ترورها و بمب گذاریها و آدم ربایی های فراوان) مصداق اتم و اکمل محارب بوده و حکم محارب هم همان طور که میدانید هم در شرع و هم در قانون اعدام است . نکته مهم تر اینکه طبق قانون هر فردی در هر رده ای و با هر سطح از همکاری با گروه های محارب در حکم محارب بوده و حکم او هم اعدام می باشد فلذا حکم امام راجع به این افراد غیر شرعی نبوده بلکه این افراد همان در زمان دستگیری حکمشان اعدام بوده است منتهی بدلیل مصالحی و در حقیقت به امید توبه و بازگشتشان حکم در رابطه ی با آنها اجرا نشده و به حبس محکوم شده بوده اند ولی در آن زمان بعد از بازجویی ها و کشف این نکته که آیا آنها هنوز بر سر موضع خوش هستند یا نه حکم مقتضی برای آنها اجرا میشده است . 4. منافقین بدلیل ساختار گسترده و پیچیده تشکیلاتی و همچنین به دلیل وسعت و عمق بسیار زیاد نفوذ و عمل دارای عوامل بسیار زیاد در اکثر شهرستان های کشور بوده اند ، به همین دلیل حوزه ی عمل این حکم بسیار گسترده بود حجم کار را سنگین میکند و تبعا به همین دلیل هم امکان خطا پذیری کار بالا میرود و هم سر و صدا ی زیاد راه می اندازد . 5.احکام کمیته های تشکلیل شده در مراکز شهرستانها بدلیل اینکه این کمیته ها از افرادی تشکیل میشده اند که هم دارای مجوز شرعی برای صدور حکم بوده اند (حاکم شرع و دادستان انقلاب در هر حوزه) و هم دارای اطلاعات کافی و تجربه و تخصص برای بازجویی (نماینده وزارت اطلاعات و دادستان) از اعتبار شرعی و قانونی برخوردار بوده است . 6. خیلی از شایعات مطرح شده راجع به این ماجرا و نحوه ی بازجویی ها (کشف باقی ماندن بر موضع نفاق) تا آنجا که من تحقیق کردم (البته خیلی از موارد غیر عقلی میباشد و نیاز به تحقیق هم ندارد) صحت نداشته و من نتوانستم سند معتبر یا فرد موثقی را بیابم که بر این موارد صحه بگذارد هرچند همانطور که گفتم بدلیل وسعت کار نمی توان وجود اشتباد یا افراط و سهل انگاری و کج فهمی را از سوی عوامل انکار کرد لکن مدرک مستدلی را نیافتم . 7.راجع به نامه ای آقای منتظری باید اضافه کنم که ایشان بدلیل نفوذ عمیق منافقین در بیت ایشان از کانال باند مهدی هاشمی از ابتدای انقلاب در برابر این گروه مواضع محکم و انقلایی نداشته اند و همیشه طریق تساهل و تسامح را پیش گرفته اند و لذا بر مواضع ایشان بسیار اشکال وارد است و این مورد هم از همان قبیل است .( یکی از ایرادات وارد بر آقای منتظری ساده انگاری و حسن ظن بیجای ایشان به عوامل منافقین است که در این رابط منابع مکتوب بسیار موجود میباشد ) 8. نکته دیگر این که توجه به زمان صدور این احکام و شناخت وضعیت آنموقع که نیاز به تسلط فراوان بر تاریخ دارد(متاسفنه بسیاری از افراد بدون این جنبه به اظهار نظر های عجیب می پردازند) در شناخت ضرورت آنها بسیار کمک میکند . 9. و اما نکته آخر اینکه هیچ زمان و هیچ کسی نباید در مقابل ظلم و ستم سکوت کند (یا به قول کامران خفه خون بگیرد) و هر گاه از وجود ظلم در نقطه ای از عالم آگاهی و اطمینان یافت نه تنها حق فریاد کشیدن را در راه اعاده ی حقوق از دست رفته ی مظلومین دارد بلکه این کار وظیفه و تکلیف شرعی و انسانی او میباشد و عدول از این وظیفه پاسخگویی در بر پیشگاه خداوند و مردم را در پیش دارد و انسان مسلمان بیش از سایرین باید در این راه قدم بردارد و از جان و مال و آبرو و ... خویش مایه بگذارد ، اما نکته حائز اهمیت اطمینان حاصل کردن است تا فرد به خیال ثواب کردن کباب نشود !!! والسلام علی من التبع الهدی [ شنبه 87/6/30 ] [ 2:7 صبح ] [ دازاین ]
بسم الله القاصم الجبارین سلام من جدا شرمندم پستی که میخواستم بفرستم به دلیل مشکل فنی کلا پاک شد و چون متنش خیلی طولانی بود حاله دوباره نوشتنشو ندارم فقط چند نکته : اولا راجع به نامه بعد از کسب اطلاعات مفصلا صحبت میکنم (سعی میکنم تو پست بعدی ) دوما توصیه میکنم از وب سایت های معتبر و صادق اطلاعات بگیرید که وضع این وب سایت واقعا معلومه (یه نگاهی به سر تیترها و نظرات کاربرانش بندازید حالا سوای بحث امام و حکومت از هیچ توهینی به اسلام و اخلاق و ... ابا ندارن ) سوما راجع به اسلام و برخوردش با کفار و منافقین شما رو به پژوهشی در تاریخ صدر اسلام و زمان پیامبر خصوصا دعوت میکنم . چهارما در قضاوت هاتون راجع به اعمالی از این دست با عینکه دیده بان حقوق بشری و در کل حقوق بشر غربی و امروزی رک بگم کل دین اسلام ازش خشونت میباره گفتم با اون عینکا سوءتفاهم نشه ! پنجما ربط این نامه رو با پست قبلی نفهمیدم ولی مهم نیست هرچه از دوست رسد نیکوست ششما یه سری مسائل هست که خصوصی و حظورا باید به سمع و نظر کامران عزیز برسونم و جاش اینجا نیست هفتما و آخرا والسلام علی من التبع الهدی [ جمعه 87/6/29 ] [ 6:55 صبح ] [ دازاین ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |